جدول جو
جدول جو

معنی والانه - جستجوی لغت در جدول جو

والانه
جراحت، زخم، ناراحتی
تصویری از والانه
تصویر والانه
فرهنگ فارسی عمید
والانه
جراحت زخم ریش
تصویری از والانه
تصویر والانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ژالانه
تصویر ژالانه
(دخترانه)
گیاهی زیبا و خودرو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دالانه
تصویر دالانه
تونل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
آنوال
فرهنگ واژه فارسی سره
مخارجه ای که بر بالای خانه سازند ستاوند ستناوند استو ناوند، یک طبقه از خشت بر روی آجر تیغه سقف. خر پشته
فرهنگ لغت هوشیار
مربوط به سال آنچه که در هر یک سال یک بار منعقد میشود:) جشن سالانه دبستان... . (، مجلس تذکری که در روز وفات عزیزی منعقد کنند، بهر سال در هر سال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دالانه
تصویر دالانه
راهرو سر پوشیده، کوچه سر پوشیده، دهلیز خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پالانه
تصویر پالانه
چهار دیواری سرپوشیده که بالای بام بر روی پلکان می سازند، خرپشته، رده ای از دیوار که با دو آجر سربه سر شبیه شیروانی بر روی دیوار می سازند که برف و باران روی دیوار نماند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
مربوط به سال، ویژگی کاری که در طول یک سال یک بار انجام شود، ویژگی آنچه در طی یک سال به طور مداوم انجام شود، هر سال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پالانه
تصویر پالانه
((نِ))
طبقه ای از خشت که روی آجر تیغه سقف رساند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
((نِ))
آن چه که یک بار در سال صورت گیرد، سالیانه
فرهنگ فارسی معین
تعداد الکترون های یک اتم یا بنیان که می توانند در واکنش های شیمیایی شرکت کنند، ظرفیت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تالانه
تصویر تالانه
شلیل، درختی از تیرۀ گل سرخیان با میوه ای لطیف و شیرین و شبیه زردآلو به رنگ سرخ و زرد، شکیر، رنگینا، تالانک، شفرنگ، شلیر، شفترنگ، مالانک، رنگینان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
Annual, Annuity, Yearly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ежегодный , аннуитет , ежегодно
دیکشنری فارسی به روسی
щорічний , ануїтет , щорічно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
родительский
دیکشنری فارسی به روسی
coroczny, renta, roczny, rocznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
年度的 , 年金 , 每年的 , 每年地
دیکشنری فارسی به چینی
anual, anuidade, anualmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
annuale, rendita, annualmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
anual, anualidad, anualmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
annuel, rente, annuellement
دیکشنری فارسی به فرانسوی