جدول جو
جدول جو

معنی پالانه

پالانه((نِ))
طبقه ای از خشت که روی آجر تیغه سقف رساند
تصویری از پالانه
تصویر پالانه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با پالانه

پالانه

پالانه
مخارجه ای که بر بالای خانه سازند ستاوند ستناوند استو ناوند، یک طبقه از خشت بر روی آجر تیغه سقف. خر پشته
فرهنگ لغت هوشیار

پالانه

پالانه
چهار دیواری سرپوشیده که بالای بام بر روی پلکان می سازند، خرپشته، رده ای از دیوار که با دو آجر سربه سر شبیه شیروانی بر روی دیوار می سازند که برف و باران روی دیوار نماند
پالانه
فرهنگ فارسی عمید

پالانه

پالانه
در اصطلاح بنائی یک طبقه از خشت بر روی آجر تیغۀ سقف، مخارجه ای که بر بالای خانه سازند. (برهان) :
عمارات حاجی و پالانه هاش
همی برد و می کرد یکسر خراب.
سلمان ساوجی.
ستاوند. ستناوند. استوناوند
لغت نامه دهخدا

پالونه

پالونه
آلتی که بدان چیزها را صافی کنند و بپالایند جایگاهی از کرباس و غیره که در وی چیزی پالایند آبکش پرویزن ماشوب ماشوبه ترشی پالا پالاوان پالاون پالوانه صافی مصفات
فرهنگ لغت هوشیار