جدول جو
جدول جو

معنی والامنش - جستجوی لغت در جدول جو

والامنش
ویژگی آنکه طبیعت عالی دارد، بلندطبع
تصویری از والامنش
تصویر والامنش
فرهنگ فارسی عمید
والامنش
(مَ نِ)
کسی که طبیعت وی عالی بود. (ناظم الاطباء). عالی طبع. بلندطبع. صاحب طبع بلند. بلندطبیعت:
بفرمود خسرو که بنهید خوان
بزرگان والامنش را بخوان.
فردوسی.
والامنشی که پشت در پشت آگاه
بر شاه جهان عزیز و بر صاحب شاه.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
والامنش
آنکه دارای طبیعت عالی باشد بلند طبع، بلند طبیعت
تصویری از والامنش
تصویر والامنش
فرهنگ لغت هوشیار
والامنش
((مَ ن))
بلندطبع
تصویری از والامنش
تصویر والامنش
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از والانه
تصویر والانه
جراحت، زخم، ناراحتی
فرهنگ فارسی عمید
تعداد الکترون های یک اتم یا بنیان که می توانند در واکنش های شیمیایی شرکت کنند، ظرفیت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از والان
تصویر والان
گروهی از پستانداران دریایی
رازیانه، گیاه علفی خوشبو دارویی با برگ های ریز و گل های چتری زرد رنگ که دانه های ریز و معطر آن مصرف چاشنی غذا دارد
بادیان، رازیان، وادیان، رازنج، رازیانج، رازیام، بادتخم، برهلیا
فرهنگ فارسی عمید
(بُلْ اَ)
رجوع به ابوالامن شود
لغت نامه دهخدا
(قُ نِ)
ایدوسارون. ایدوصارون. رجوع به ایدوسارون شود
لغت نامه دهخدا
از ادبای معروف فرانسه، وی بسال 1776 میلادی در لیون بدنیا آمد و بسال 1847 میلادی درگذشت، وی عضویت فرهنگستان فرانسه را نیز یافته است، و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
ریش. جراحت. (رشیدی) (برهان قاطع) (آنندراج) (جهانگیری) (فرهنگ نظام) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا). خستگی. (فرهنگ خطی). ولانه. (سروری از حاشیۀ برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
تصویری از والانه
تصویر والانه
جراحت زخم ریش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والان
تصویر والان
رازیانه، گیاهی است خوش بو با دانه های ریز که برای نفخ مفید است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بالامنش
تصویر بالامنش
بلند طبع
فرهنگ واژه فارسی سره
جراحت، ریش، زخم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
روستایی در نوزده کیلومتری جنوب باختری شهرستان علی آبادکتول
فرهنگ گویش مازندرانی