جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با والامنش

والامنش

والامنش
کسی که طبیعت وی عالی بود. (ناظم الاطباء). عالی طبع. بلندطبع. صاحب طبع بلند. بلندطبیعت:
بفرمود خسرو که بنهید خوان
بزرگان والامنش را بخوان.
فردوسی.
والامنشی که پشت در پشت آگاه
بر شاه جهان عزیز و بر صاحب شاه.
منوچهری
لغت نامه دهخدا

فالاقنش

فالاقنش
ایدوسارون. ایدوصارون. رجوع به ایدوسارون شود
لغت نامه دهخدا

والانس

والانس
تعداد الکترون های یک اتم یا بنیان که می توانند در واکنش های شیمیایی شرکت کنند، ظرفیت
فرهنگ فارسی عمید