- وارهه
- سرای فراخ
معنی وارهه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
وارد شده مثلاً جراحت وارده بر او شدید بود، نقل شده
واردۀ قلبی: در تصوف وارد
واردۀ قلبی: در تصوف وارد
جمع وارد، درآیندگان راه ها رسیده ها وارده درفارسی مونث وارد گذرگاه، گذرنده، بر آب آینده آب بردارنده مونث وارد: (اجناس وارده)، جمع واردات
ماده شتر فربه، ششظماه از بیماریها
شبیه، پسوند متصل به واژه به معنای نظیر مثلاً سنگواره،
برای تبدیل صفت به اسم به کار می رود مثلاً گوشواره، دستواره، گاهواره، مشتواره،
بار، کرت، مرتبه، نوبت، برای مثال گل دگرره به گلستان آمد / وارۀ باغ و بوستان آمد (رودکی - ۴۹۷)
برای تبدیل صفت به اسم به کار می رود مثلاً گوشواره، دستواره، گاهواره، مشتواره،
بار، کرت، مرتبه، نوبت،
بار، مرتبه، نوبت
((ر))
فرهنگ فارسی معین
به آخر اسم ملحق شود دال بر معانی ذیل، دال بر شباهت و مانندگی، ماهواره، دال بر تعلق و ارتباط، گوشواره، دال بر مکان، چراغواره