جدول جو
جدول جو

معنی وارده

وارده
وارد شده مثلاً جراحت وارده بر او شدید بود، نقل شده
واردۀ قلبی: در تصوف وارد
تصویری از وارده
تصویر وارده
فرهنگ فارسی عمید