- هیمنه
- پر گستردن، آمین گفتن، نگهبانی کردن
معنی هیمنه - جستجوی لغت در جدول جو
- هیمنه ((هَ مَ نِ))
- آمین گفتن، نگهبانی کردن، در فارسی، وقار، شکوه
- هیمنه
- وقار، ابهت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
میمنت در فارسی، شگون، فرخندگی، میمنه در فارسی (برانغار در مغولی)، راستگاه، میمنت، جانب راست میدان، جنگ میسره، واحدی ازلشکریان که درجانب راست میدان مستقر شوند، میسره: (صف هردو سپاه راست کردند میمنه و میسره و قلب جناح پیراسته) جمع میامین
برکت
جناح راست، طرف راست، مقابل میسره، جناح ایمن، برانغار، مشأمه، دست راست
در امور نظامی طرف راست میدان جنگ، سربازان طرف راست میدان جنگ
جناح راست، طرف راست، مقابل میسره، جناح ایمن، برانغار، مشأمه، دست راست
در امور نظامی طرف راست میدان جنگ، سربازان طرف راست میدان جنگ
خار و خاشاک که به درد سوختن بخورد، هیزم، سرشاخۀ خشک درخت
هیزم: (کافران) هیمه سقراند سگان دوزخ اند
سوی راست دست راست