میمنت در فارسی، شگون، فرخندگی، میمنه در فارسی (برانغار در مغولی)، راستگاه، میمنت، جانب راست میدان، جنگ میسره، واحدی ازلشکریان که درجانب راست میدان مستقر شوند، میسره: (صف هردو سپاه راست کردند میمنه و میسره و قلب جناح پیراسته) جمع میامین
پسر باکوس و ونوس و رب النوع ازدواج بود. پیشینیان اعیادی را که به افتخار رب النوع مزبور اقامه میشد ایمنه می خواندند. (تعلیقات تمدن قدیم ترجمه نصرالله فلسفی)
آواز نرم و خفی. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). آواز خفی که به فهم نیاید. آواز پنهان. (مهذب الاسماء). باژ: آنگاه که قیس بن نسیبه درک صحبت رسول کرد و به قوم خود بنوسلیم بازگشت گفت: قد سمعت ترجمه الروم و هینمه فارس و اشعار العرب و کهانه الکاهن و... فما یشبه کلام محمد شیئاً من کلامهم. (طبقات ابن سعد در باب وفد سلیم جزء ثانی ص 71 چ قاهره سال 1358) ، تره ای است. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)