سوم شخص مفرد مضارع از فعل بودن یا هستن، وجود، موجود هست شدن: به وجود آمدن، موجود شدن هست کردن: به وجود آوردن، پدید آوردن هست و نیست: کنایه از بود و نبود، همه چیز
سوم شخص مفرد مضارع از فعل بودن یا هستن، وجود، موجود هست شدن: به وجود آمدن، موجود شدن هست کردن: به وجود آوردن، پدید آوردن هست و نیست: کنایه از بود و نبود، همه چیز
جمع نکته، از ریشه پارسی ک نکته ها خجک ها دیل ها جمع نکته: باید که هر روز مسرعی با ملطفه از آن تو بمن رسد و هرچه رفته باشد نکت از آن بیرون آورده باشی و در آن ملطفه ثبت کرده
جمع نکته، از ریشه پارسی ک نکته ها خجک ها دیل ها جمع نکته: باید که هر روز مسرعی با ملطفه از آن تو بمن رسد و هرچه رفته باشد نکت از آن بیرون آورده باشی و در آن ملطفه ثبت کرده