سوم شخص مفرد مضارع از فعل بودن یا هستن، وجود، موجود هست شدن: به وجود آمدن، موجود شدن هست کردن: به وجود آوردن، پدید آوردن هست و نیست: کنایه از بود و نبود، همه چیزسوم شخص مفرد مضارع از فعل بودن یا هستن، وجود، موجود هست شدن: به وجود آمدن، موجود شدن هست کردن: به وجود آوردن، پدید آوردن هست و نیست: کنایه از بود و نبود، همه چیز