- هوایی
- از هوی ریژی خوشگذران
معنی هوایی - جستجوی لغت در جدول جو
- هوایی ((هَ))
- دارای هوا، باددار، آن چه که در هوا جای گیرد یا جریان یابد، لطیف، سبک، انتقال پذیر، لغو، بیهوده، بی قرار، بی ثبات، بیهوده گوی، عاشق، تیر آتشبازی، کبود، لاجوردی. 11
- هوایی
- Aerial, Airline, Aerially
- هوایی
- aéreo, de maneira aérea
- هوایی
- aéreo, de manera aérea
- هوایی
- powietrzny, powietrznie, lotniczy
- هوایی
- воздушный , воздушно
- هوایی
- повітряний , по повітрю , авіаційний
- هوایی
- luchtig, in de lucht, luchtvaart
- هوایی
- luftig, luftmäßig, fluglinienmäßig
- هوایی
- aérien, de manière aérienne
- هوایی
- हवाई , हवाई तरीके से , वायवीय
- هوایی
- বায়বীয় , আকাশপথে , বিমানসংক্রান্ত
- هوایی
- havai, havadan, hava yolları
- هوایی
- 공중의 , 공중으로 , 항공의
- هوایی
- angani, kwa angani, ndege
- هوایی
- 航空的 , 空中地
- هوایی
- 空中の , 空中で , 航空の
- هوایی
- אווירי , באוויר , תעופתי
- هوایی
- udara, secara udara, penerbangan
- هوایی
- อากาศ , ในอากาศ , การบิน
- هوایی
- جوّيٌّ , جوّيًّا
- هوایی
- ہوائی , فضائی طریقے سے , فضائی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آکوستیک
جریان
احتمال
اکسیژنه، آیروبیک
دارویی
رونق داشتن، رواج بازار
روا شدن، روا بودن، رواج، رونق
شهادت گواه بودن: عمری است پادشا ها، کز می تهی است جامم اینک ز بنده دعوی و ز محتسب گواهی. (حافظ)
شیدایی دوستداری
بیکبار، ناگاه، بی خبر