جنگ ها، زد و خورد و کشتار میان چند تن یا میان سپاهیان دو کشور، نبرد، پیکار، رزم، کارزار، آورد، کشمکش میان رقیبان برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود، بن مضارع جنگیدن
جَنگ ها، زد و خورد و کشتار میان چند تن یا میان سپاهیان دو کشور، نبرد، پیکار، رزم، کارزار، آورد، کشمکش میان رقیبان برای دستیابی به اهداف مورد نظر خود، بن مضارعِ جنگیدن
موافقت کردن با کسی در امری، موافقت، خبر آمدن چیزی مبتدا را بلاوسطه (یعنی بدون آوردن کلمه ذو و غیر آن) مانند: (زید قائم {بخلاف} زید قیام {که آن حمل صحیح نمی باشد مگر با آوردن واسطه مانند: زید ذو قیام
موافقت کردن با کسی در امری، موافقت، خبر آمدن چیزی مبتدا را بلاوسطه (یعنی بدون آوردن کلمه ذو و غیر آن) مانند: (زید قائم {بخلاف} زید قیام {که آن حمل صحیح نمی باشد مگر با آوردن واسطه مانند: زید ذو قیام
با کسی دوستی و پیوستگی داشتن، پی در پی کردن کاری را، دوستی، پیوستگی: (... و بدین تحفظ و تیقظ اعتقاد من در موالات تو صافی تر گشت) (کلیله. مصحح مینوی. 32)
با کسی دوستی و پیوستگی داشتن، پی در پی کردن کاری را، دوستی، پیوستگی: (... و بدین تحفظ و تیقظ اعتقاد من در موالات تو صافی تر گشت) (کلیله. مصحح مینوی. 32)