مرکّب از: فناء عربی + کدۀ فارسی، خانه نیستی. (از فرهنگ فارسی معین) : خانه ما کم از فناکده نیست چشم عنقا چراغ خلوت ماست. محمد اسحاق. ، دنیای فانی. جهان. (فرهنگ فارسی معین)، دار فنا. دار فانی
مُرَکَّب اَز: فناء عربی + کدۀ فارسی، خانه نیستی. (از فرهنگ فارسی معین) : خانه ما کم از فناکده نیست چشم عنقا چراغ خلوت ماست. محمد اسحاق. ، دنیای فانی. جهان. (فرهنگ فارسی معین)، دار فنا. دار فانی
دهی است از دهستان بویراحمدی سردسیر بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان، واقع در 41هزارگزی شمال خاوری بهبهان و 20هزارگزی شمال خاوری راه آرو به بهبهان، این ده کوهستانی و معتدل وآب آن از چشمه و محصول آن غلات و پشم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی قالیچه و جاجیم بافی و راه آن مالرو و ساکنین آن از طایفۀ بویراحمدی سرحدی می باشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان بویراحمدی سردسیر بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان، واقع در 41هزارگزی شمال خاوری بهبهان و 20هزارگزی شمال خاوری راه آرو به بهبهان، این ده کوهستانی و معتدل وآب آن از چشمه و محصول آن غلات و پشم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی قالیچه و جاجیم بافی و راه آن مالرو و ساکنین آن از طایفۀ بویراحمدی سرحدی می باشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی از دهستان سنگر کهدمات است که در بخش مرکزی شهرستان رشت واقع است و 685 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2) ، جایی را گویندکه نقد و جنس در آن گذارند. (برهان) (آنندراج). رجوع به بنگاه شود
دهی از دهستان سنگر کهدمات است که در بخش مرکزی شهرستان رشت واقع است و 685 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2) ، جایی را گویندکه نقد و جنس در آن گذارند. (برهان) (آنندراج). رجوع به بنگاه شود
بارانداز. شهری بازرگانی که محل افکندن مال التجاره باشد. موضعی که چون انبار مال التجاره باشد واین کلمه را صاحب حدود العالم در معانی مزبور آورده است: عمان شهری است عظیم... و بارکدۀ همه جهان است و هیچ شهری نیست اندر جهان که در وی بازرگانان توانگرتر از آنجا بود. (حدود العالم). شوش، شهری است (بخوزستان) توانگر و جای بازرگانان و بارکدۀ خوزستان است و از وی جامه و عمامۀ خز خیزد. (حدود العالم). جاجرم... بارکدۀ گرگان است. (حدود العالم). بلخ... بارکدۀ هندوستان است. (حدود العالم). رجوع به بارگاه شود، الزام و اثبات گناه. (ناظم الاطباء)
بارانداز. شهری بازرگانی که محل افکندن مال التجاره باشد. موضعی که چون انبار مال التجاره باشد واین کلمه را صاحب حدود العالم در معانی مزبور آورده است: عمان شهری است عظیم... و بارکدۀ همه جهان است و هیچ شهری نیست اندر جهان که در وی بازرگانان توانگرتر از آنجا بود. (حدود العالم). شوش، شهری است (بخوزستان) توانگر و جای بازرگانان و بارکدۀ خوزستان است و از وی جامه و عمامۀ خز خیزد. (حدود العالم). جاجرم... بارکدۀ گرگان است. (حدود العالم). بلخ... بارکدۀ هندوستان است. (حدود العالم). رجوع به بارگاه شود، الزام و اثبات گناه. (ناظم الاطباء)