جدول جو
جدول جو

معنی هنرآموزی - جستجوی لغت در جدول جو

هنرآموزی
(هَُ نَ)
آموختن کار هنری. یاد گرفتن هنر:
چون هنرمند شدبه گفت و شنید
هنرآموزی سلاح گزید.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هنرآموز
تصویر هنرآموز
شاگرد هنرستان، کسی که هنری را فرامی گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
کار آموختن، کار یاد گرفتن، واحد درسی دانشگاهی به منظور کسب تجربه در رشتۀ تحصیلی
فرهنگ فارسی عمید
دوره ای است که اشخاصی که وارد خدمت میشوند بی حقوق برای آشنا شدن بکار خدمت میکنند، این کلمه بجای ’استاژ’ پذیرفته شده، (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو)
نوآموز بودن. تازه کاری. مبتدی بودن. ماهر و کامل نبودن:
نالیدن بلبل ز نوآموزی عشق است
هرگز نشنیدیم ز پروانه صدایی.
حزین لاهیجی.
، آغاز تعلیم:
نخست از من زبان بسته که طفل اندر نوآموزی
چو نایش بی زبان باید نه چون بربط زبان دانش.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(فُ)
کسی که هنری چون نقاشی، مجسمه سازی، و دیگر کارهای ظریف را به دیگران یاد می دهد یا آنکه خود هنر آموزد
لغت نامه دهخدا
تصویری از هنر آموزی
تصویر هنر آموزی
عمل و شغل هنر آموز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هنر آموز
تصویر هنر آموز
کسی که هنری را تعلیم میگیرد، شاگرد هندوستان هنرجوی
فرهنگ لغت هوشیار
دوره ایست که اشخاصی که وارد خدمت می شوند بی حقوق برای آشنا شدن بکار خدمت می کنند، مشغول کار آموختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
عمل کارآموز (واژه فرهنگستان)، دوره ای که اشخاص وارد خدمت می شوند و بدون گرفتن حقوق برای آشنا شدن به کار خدمت می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پندآموزی
تصویر پندآموزی
عبرت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
التّدريب الدّاخليّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
Apprenticeship, Internship, Traineeship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
apprentissage, stage
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
учнівство , стажування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
見習い , インターンシップ , 見習い期間
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
aprendizado, estágio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
Ausbildung, Praktikum
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
شاگردی , انٹرن شپ , تربیتی مدت
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
শিক্ষানবিশী , ইন্টার্নশিপ , প্রশিক্ষণকাল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
การฝึกงาน , การฝึกงาน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
mafunzo, mafunzo ya kazi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
çıraklık, staj
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
学徒期 , 实习
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
aprendizaje, pasantía, prácticas
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
חניכות , הִתְמַחוּת , הִתמַחוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
견습 , 인턴십 , 견습
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
magang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
praktyka, staż
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
leertijd, stage
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
apprendistato, tirocinio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
ученичество , стажировка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کارآموزی
تصویر کارآموزی
प्रशिक्षुता , इंटर्नशिप , प्रशिक्षुता
دیکشنری فارسی به هندی