جدول جو
جدول جو

معنی همیان - جستجوی لغت در جدول جو

همیان
کیسه ای دراز که در آن پول میریزند و به کمر می بندند
تصویری از همیان
تصویر همیان
فرهنگ لغت هوشیار
همیان
((هَ))
کیسه، کیسه پول، هامیان
تصویری از همیان
تصویر همیان
فرهنگ فارسی معین
همیان
کیسۀ درازی که در آن پول می ریختند و به کمر می بستند، کیسۀ پول
تصویری از همیان
تصویر همیان
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هفیان
تصویر هفیان
(دخترانه)
آرام گرفتن (نگارش کردی: ههیان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هذیان
تصویر هذیان
چرند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همگان
تصویر همگان
عموم، افراد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همسان
تصویر همسان
متناظر، شبیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همسان
تصویر همسان
مانند هم، شبیه یکدیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هذیان
تصویر هذیان
بیهوده گفتن در حالت بیماری یا خواب، گفتار بیهوده و غیرمعقول در حال بیماری و اشتداد تب، کنایه از بیهوده گویی، پریشان گویی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عمیان
تصویر عمیان
اعمی ها، کورها، نابیناها، جمع واژۀ اعمی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همگان
تصویر همگان
همه، برای مثال از همگان بی نیاز و بر همه مشفق / وز همه عالم نهان و بر همه پیدا (سعدی۲ - ۳۰۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هیمان
تصویر هیمان
عاشق شدن، شیفته شدن، شیفتگی، شوریدگی، دلدادگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هامیان
تصویر هامیان
همیان، کیسۀ درازی که در آن پول می ریختند و به کمر می بستند، کیسۀ پول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غمیان
تصویر غمیان
جمع غمی، زمو ها بیهوشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هامیان
تصویر هامیان
همیان: (هامیان ازسیم وزرپرداختن به که سنگ منجنیق انداختن) (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذیان
تصویر هذیان
بیهوده گوئی، پرت و پلا، تکلم غیر معقول از بیماری یا جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هتیان
تصویر هتیان
شتران ریزه، مردم فرومایه، افزونی در سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همسان
تصویر همسان
همانند، مساوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیمان
تصویر هیمان
سرگشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همیون
تصویر همیون
فرانسوی تازی گشته گورخر تبتی (جکتای)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع همه و بهمان معنی همه مجموع: ازخل نهان زان شدن تا جمله ترا باشد گر هیچ پدیدستی زان همگانستی. (سنائی) حسن غریب تو مرا کرد غری دو جهان فردی تو چون نکند از همگان فرد مرا. (دیوان کبیر) گفتند (وزیررا) : رای ملک را چه مزیت دیدی بر فکر چندین حکیم ک گفت: بموجب آنکه انجام کار معلوم نیست ورای همگان در مشیت است که صواب آید یا خطا. پس موافقت رای پادشاه اختیار کردم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هامیان
تصویر هامیان
کیسه، کیسه پول، همیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هذیان
تصویر هذیان
((هَ))
پریشان گویی، گفتار بیهوده و پرت و پلا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همگان
تصویر همگان
((هَ مَ یا مِ))
جمع همه، همگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امیان
تصویر امیان
کیسۀ چرمی، کیسۀ پول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میان
تصویر میان
بین، وسط
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همین
تصویر همین
خود این، اشاره به نزدیک، جزء پیشین بعضی از قیدها یا صفت های مرکب مثلاً همین گون، همین طور، وقتی بخواهند گذشته یا آیندۀ نزدیک را به رخ کسی بکشند به کار می برند مثلاً همین الآن به من نگفتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میان
تصویر میان
وسط، درون، داخل، در علم زیست شناسی کمر، کمربند، غلاف
میان بستن: کمربند بستن، کنایه از آماده شدن برای کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از میان
تصویر میان
وسط هر چیز مانند میان مجلس و شهر و یا میان باغ و امثال آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همان
تصویر همان
اشاره میباشد بچیزی که در خاطر ملحوظ است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همین
تصویر همین
تنها این، خود این
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میان
تصویر میان
وسط، کمر، درون، داخل، بین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همین
تصویر همین
((هَ))
خود این، هم این، عین این، این
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همان
تصویر همان
((هَ))
آن چه که قبلاً ذکر شده، آن چه که در خاطر گوینده و شنونده معهود است، همچنان، مساوی، معادل، یکسان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همان
تصویر همان
اشاره به دور
فرهنگ فارسی عمید