جدول جو
جدول جو

معنی همولیز - جستجوی لغت در جدول جو

همولیز
جدا شدن هموگلوبین از گلبول سرخ
تصویری از همولیز
تصویر همولیز
فرهنگ فارسی عمید
همولیز
فرانسوی خونتباهی: تباهی گویچه سرخ (به گونه ای که در فرهنگ فرانسه فارسی سعید نفیسی آمده)، هلش سرخابه (به گونه ای که در فرهنگ معین آمده و رنگ آزمایشگاهی دارد) چون گلبولهای قرمز خون را در محلول آب نمکی که غلظت مولکولی آن از غلظت املاح پرتوپلاسم گلبولها کمتر باشد بریزیم (و بعبارت دیکر اگر گلبولهای قرمز را در یک محلول هیپوتونیک قرار دهیم) ابتدا گلبولها آب را جذب کرده و آماس میکنند (کیفیت تورژسانس) و عاقبت میترکند و هموگلوبین آنهاآزاد میشود و محلول را برنگ قرمز درمی آورد. این کیفیت را همولیز یا لاکاژ گویند. توضیح غلظت مولکولی آب نمکی که برابرباغلظت املاح پرتوپلاسم گلبولها باشد 9 در هزار است و چنین محلولی رااصطلاحا ایزوتونیک نیز گویند و بنابراین برای ایجاد کیفکیت همولیز باید محلولهای آب نمکی انتخاب شوند که غلظت آنها کمتراز 9 در هزار باشد و معمولا در آزمایشگاه محلولهای بین 5 تا 3 در هزار بکار میبرند. محلولهای آب نمک کمتر از 9 در هزار را اصطلاحا هیپوتونیک گویند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هماویز
تصویر هماویز
هماورد، هم نبرد، همتا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هماویز
تصویر هماویز
هماورد، هم کوشش، همتا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همالیج
تصویر همالیج
جمع هملاج، از ریشه پارسی هملاجان ستوران رهرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم نیز
تصویر هم نیز
تاکید درمعنی هم: وهم نیز نشاید که از یک چیز جز یک معنی آید لازم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همولتیک
تصویر همولتیک
زریر سرخگویچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همآویز
تصویر همآویز
((هَ))
هم آورد، هم نبرد، همتا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همدلی
تصویر همدلی
صمیمیت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هیولی
تصویر هیولی
هیولا، جانور وحشی و خیالی با شکل و ساختاری غیرطبیعی، ترسناک و بسیار بزرگ، بسیار بزرگ، شخص دارای رفتار غیرانسانی و وحشیانه، در فلسفه مادۀ اولی و اصل هر چیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موبیز
تصویر موبیز
الک، وسیله ای گرد و دیواره دار با سطح سوراخ سوراخ معمولاً ریز که برای جدا کردن ناخالصی، گردها یا اجزای ریز و درشت حبوبات، آرد و امثال آن به کار می رود، پریز، پریزن، تنگ بیز، غرویزن، پرویزن، غربال، گربال، چاولی، غربیل، تنک بیز، منخل، آردبیز، پرویز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ممولی
تصویر ممولی
میمون
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی گشته سازا ماتگدان (ماده اصلی) مایه ماده اولیه عالم را که همواره متصور بصور ومتقلب باحوال واشکال و هیات مختلف است هیولی گویند وآن واحد وبسیط است. ابن رشد گوید: هیولی عبارت از تنها امری است که علت کون و فساداست و هر چه موجودی که عارض ازآن طبیعت (هیولی) باشد غیرکائن و غیر فاسد است. ناصرخسرو در ترتیب تکوین عالم و موجودات گوید: سپس از نفس هیولی موجود شد بامور باریتعالی بواسطه نفس و عقل ومرهیولی رامرتبه چهارم آمدبدآنچه مر عقل را مرتبی دویی بودو نفس را بامرتبت سه یی لاجرم هیولی بچهار نوع اندر است یکی هیولای صناعی و دیگر هیولای طباعی وسه دیگر هیولای کلی و چهارم هیولای اول اعنی بی صورت. آنگاه پس ازهیولی طبیعت موجود شد اندر مرتبت پنجمی وازآنست که طبایع پنج است چهار از این بسائط آب است وپنج فلک آنگاه جسم. سپس ازاتحاد طبایع بهیولی اندر مرتبیت ششمی است ازبهر آنکه مرجسم را شش جانب است از زبر زیر راست چپ پیش وپس آنگاه صورت افلاک اندر مرتبت هفتمی است ازآنست که افلاک هفت است. یا هیولی افلاک. حکما در موردهیولای افلاک گویئند: نوع هیولای افلاک غیر از هیولای عالم عناصر وکون و فساد است و از همین جهت است که افلاک در معرض کون و فساد و حرق والتیام نمی باشند. یا هیولی اولی. بالجمله مراد از هیولای اولی همان خمیره اجسام وامری است که محل توارد و تعاقب صور است و محل استحالات وانقلابات است چنانکه خاک تبدیل نبات شود ونطقه انسان وحیوان شودومسلم است که نطفه درطی مراحل کمال وادوار و اکوار و اکوان خود در مرتبت بعد ازمرتبت اول بطورکلی باطل نمیشود و بالاخره چنین نیست که نطفه راسا باطل شده و انسان بوجود آید و اگر چنین باشد نتوان گفت که انسان یا حیوان ازنطفه است پس معلوم میشود که درتمام مراحل وصورچیزی باقی است که وحدت شخصیه ونوعیه به آن محفوظ است وهمان هیولای اولی است که خودبی رنگ و نام است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیولی
تصویر هیولی
((هَ لا))
منسوب به هیولا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همدلی
تصویر همدلی
Empathy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
सहानुभूति
دیکشنری فارسی به هندی
সহানুভূতি
دیکشنری فارسی به بنگالی
ความเห็นอกเห็นใจ
دیکشنری فارسی به تایلندی