جدول جو
جدول جو

معنی همراز - جستجوی لغت در جدول جو

همراز
محرم اسرار، دو تن که اسرار خود را به یکدیگر بگویند و چیزی از هم پنهان نکنند
تصویری از همراز
تصویر همراز
فرهنگ فارسی عمید
همراز(هََ)
هم راز. محرم اسرار. شخصی که از او هیچ چیز پنهان نکنند. (برهان). دو تن که رازهای خود را به یکدیگر میگویند:
مر این هر دو با رستم نامدار
شب و روز بودند همراز و یار.
فردوسی.
سرافیل همرازش و هم نشست
براق اسب و جبریل فرمان پرست.
اسدی.
ز شست خدنگ افکنان خاست جوش
کمان گوشه ها گشت همراز چوش.
اسدی.
بر بستر خاک بی ندیم و همراز و خود خداوند کشور و امیر لشکر بود. (ترجمه تاریخ یمینی).
تا کی دم اهل، اهل دم کو
همراز کجا و همدمم کو؟
نظامی.
به روزش آهوان دمساز بودند
گوزنانش به شب همرازبودند.
نظامی.
کاین غزل گفته شد چو دمسازان
زو خبر یافتند همرازان.
نظامی.
رفیقان همراز را کن وداع
عزیزان همدرد را کن درود.
عطار.
ای دریغا مرغ خوش آواز من
ای دریغا همدم و همراز من.
مولوی.
آن زمان که بحث عقلی ساز بود
این عمر با بوالحکم همراز بود.
مولوی.
گاهی سموم قهر تو همدست با خزان
گاهی نسیم لطف تو همراز با صبا.
سعدی.
آری به هر کجا که روم خرقهالادب
باشد مرا ملازم و همراز و یار غار.
ابن یمین.
ما بی غمان مست دل از دست داده ایم
همراز عشق و هم نفس جام باده ایم.
حافظ.
کارم بدان رسید که همراز خود کنم
هر شام برق لامع و هر بامداد باد.
حافظ.
- همراز شدن، با یکدیگر راز گفتن:
چو بشنید زن درزمان بازشد
تو گفتی که با باد همراز شد.
فردوسی.
با کبوتر باز کی شد هم نفس
کی شود همراز عنقا با مگس ؟
مولوی.
- همراز گشتن، همراز شدن:
چو او رفت شاه جهان بازگشت
ابا موبد خویش همراز گشت.
فردوسی.
بدیشان گفت اگر ما بازگردیم
وگر با آسمان همراز گردیم.
نظامی.
- همرازی. رجوع به این مدخل شود
لغت نامه دهخدا
همراز
محرم اسرار
تصویری از همراز
تصویر همراز
فرهنگ لغت هوشیار
همراز
رازدار، سرپوش، سرنگهدار، محرم
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هوراز
تصویر هوراز
(پسرانه)
دوست صمیمی (نگارش کردی: ههوراز)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهراز
تصویر مهراز
(پسرانه)
راز بزرگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از همباز
تصویر همباز
شریک، حریف، همتا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همساز
تصویر همساز
هم آهنگ، همدل، موافق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همراه
تصویر همراه
رفیق، برای مثال همراه اگر شتاب کند همره تو نیست / دل در کسی مبند که دل بستۀ تو نیست (سعدی - ۱۰۶)، موافق، هم قدم، دو تن که با هم راه بروند، آنچه قابل حمل و جابه جایی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همراه
تصویر همراه
آنکه در راه با کسی رود، موافق، رفیق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همباز
تصویر همباز
همانند، همتا، حریف، نظیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همتراز
تصویر همتراز
یکسان، هم سطح، برابر
فرهنگ لغت هوشیار
شخصی که بسبب صمیمت از اسرار دیگری اطلاع یابد محرم اسرار: ما بی غمان مست دل ازدست داده ایم همراز عشق و همنفس جام باده ایم. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همساز
تصویر همساز
همدل یک جهت متفق موافق، دویاچند تن که از یک خاندان باشند هم نسبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همباز
تصویر همباز
((هَ))
شریک، انباز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همراه
تصویر همراه
همسفر، متفق، متحد، به اتفاق (در طی طریق)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همتراز
تصویر همتراز
هم درجه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همساز
تصویر همساز
منطبق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مهراز
تصویر مهراز
معمار، آرشیتکت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همراه
تصویر همراه
به اتفاق، انضمام، توام، رفیق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همراه
تصویر همراه
Accompanying
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از همراه
تصویر همراه
accompagnant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از همراه
تصویر همراه
동반하는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از همراه
تصویر همراه
eşlik eden
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از همراه
تصویر همراه
সঙ্গী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از همراه
تصویر همراه
साथ में
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از همراه
تصویر همراه
accompagnante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از همراه
تصویر همراه
супроводжуючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از همراه
تصویر همراه
begleitend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از همراه
تصویر همراه
begeleidend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از همراه
تصویر همراه
сопровождающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از همراه
تصویر همراه
towarzyszący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از همراه
تصویر همراه
acompañante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از همراه
تصویر همراه
acompanhante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از همراه
تصویر همراه
anayeandamana
دیکشنری فارسی به سواحیلی