معنی همساز
همساز
منطبق
تصویر همساز
فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با همساز
همساز
همساز
هم آهنگ، همدل، موافق
فرهنگ فارسی عمید
همساز
همساز
همدل یک جهت متفق موافق، دویاچند تن که از یک خاندان باشند هم نسبت
فرهنگ لغت هوشیار
همساز
همساز
متفق، موافق، هماهنگ، همدل، هم نوا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دمساز
دمساز
مانوس
فرهنگ واژه فارسی سره
دمساز
دمساز
درد آشنا، سازگار، موافق
فرهنگ لغت هوشیار
همسان
همسان
متناظر، شبیه
فرهنگ واژه فارسی سره
همسان
همسان
مانند هم، شبیه یکدیگر
فرهنگ فارسی عمید
همسال
همسال
دو تن که به یک اندازه عمر کرده باشند، هم سن
فرهنگ فارسی عمید
دمساز
دمساز
همدم، همراز، هم صحبت، همنشین، موافق، سازگار، دمخور
فرهنگ فارسی عمید