- همایونی
- میمنت
معنی همایونی - جستجوی لغت در جدول جو
- همایونی
- منسوب به همایون. توضیح در مورد شاه استعمال شود اعلی حضرت همایونی دربار همایونی موکب همایونی
- همایونی
- منسوب به همایون، (در مورد شاه استعمال شود، اعلی حضرت همایونی، موکب همایونی)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
خجسته، مبارک، فرخنده، میمون، مقامی در موسیقی (نگارش کردی: هومایون)، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی مشهور به زرین کلاه در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
مبارک، میمون
فرخنده، مبارک، خجسته، فرخ، در موسیقی از دستگاه های هفت گانۀ موسیقی ایرانی، از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
خجسته، فرخنده، فرخ، میمون
ابراز
جماع، کنایه از آمیزش، اختلاط
فرانسوی میز خونی شاشخونی خروج خون باادرار ادراری که دارای خون باشد، بول دموی
دوقلو
قاصد بودن، دربانی، پاسبانی
همایون، فرخنده، مبارک، خجسته، فرخ، در موسیقی از دستگاه های هفت گانۀ موسیقی ایرانی، از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
در تازی نیامده غرچگی کونمرزی ابنه داشتن مابون بودن
در تازی نیامده دلسردی نومیدی نا امیدی نومیدی
جمع همیان، از ریشه پارسی همیان ها از اربندها
همایون
فرانسوی نیم بینی از بیماری های چشم
((یُ نِ))
فرهنگ فارسی معین
نوعی سس که از تخم مرغ، روغن زیتون، سرکه و خردل درست می شود و به طور سرد مورد استفاده قرار می گیرد
شبیه بودن
فرانسوی تازی گشته گورخر تبتی (جکتای)