- هماگون
- همایون، فرخنده، مبارک، خجسته، فرخ، در موسیقی از دستگاه های هفت گانۀ موسیقی ایرانی، از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
معنی هماگون - جستجوی لغت در جدول جو
- هماگون
- همایون
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
خجسته، مبارک، فرخنده، میمون، مقامی در موسیقی (نگارش کردی: هومایون)، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی مشهور به زرین کلاه در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی
مبارک، میمون
فرخنده، مبارک، خجسته، فرخ، در موسیقی از دستگاه های هفت گانۀ موسیقی ایرانی، از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
خجسته، فرخنده، فرخ، میمون
همرنگ، هم لون
هم رنگ، همانند، شبیه
هم جهت
میمنت
همان طور
هشتاد
یونانی تازی شده ماهلو از داروها
برنگ خرما خرمایی، نوعی اسب برنگ خرمایی
سرنگون سرازیر
همین دم، اکنون، زمان یا لحظه ای که در آن هستیم، این زمان، این هنگام، همین دم، در این وقت، ایدر، ایدون، فعلاً، فی الحال، اینک، حالیا، عجالتاً، نون، ایمه، همینک، حالا، الحال، کنون، الآن، بالفعل
همچنینبرای مثال همیدون من از لشکر خویش مرد / گزینم چو باید ز بهر نبرد (فردوسی۱ - ۱/۶۹۲)
همچنین
به رنگ ماغ، تیره، سیاه رنگ، برای مثال تا برآید لخت لخت از کوه میغ ماغگون / آسمان آبگون از رنگ او گردد خلنگ (منوچهری - ۶۳)
سرنگون، سربه پایین، سربه زیر، سرازیر، واژگون، وارو
رنگ دانۀ محتوی آهن که از تجزیۀ هموگلوبین به دست می آید
سیاه و تیره
همرنگ: از جمله هفتاد هزار اسپ هام گون رنگ هم بالا بودند)
نکوهنده
ترکیبی است ازهزار (عددمعروف) وگون بمعنی قسم ونوع است: (اگر هزارگون چرک وچربش بچکد برخلق وبروآن ظاهرنگردد)
جمع همیان، از ریشه پارسی همیان ها از اربندها
منسوب به همایون. توضیح در مورد شاه استعمال شود اعلی حضرت همایونی دربار همایونی موکب همایونی
فرانسوی خوناهن ماده قرمزرنگ آهن دارموجود در گلبولهای قرمزخون که باترکیب یک ماده پروتیدی موسوم به گلوبین هموگلوبین رامیسازد
فرانسوی خوندیسی
اکنون، حالا
منسوب به همایون، (در مورد شاه استعمال شود، اعلی حضرت همایونی، موکب همایونی)
ویژگی دو تن که دست در گردن یکدیگر انداخته یا در آغوش یکدیگر جای گرفته باشند، کنایه از همدم