جدول جو
جدول جو

معنی هلگورد - جستجوی لغت در جدول جو

هلگورد
(پسرانه)
بهترین جلودار (نگارش کردی: ههگورد)
تصویری از هلگورد
تصویر هلگورد
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از همخورد
تصویر همخورد
تطابق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هماورد
تصویر هماورد
مسابقه، حریف، رقیب
فرهنگ واژه فارسی سره
آنچه که هضم نشودبدهضم، بدهضمی امتلا: همیشه لب مرد بسیار خوار در آروغ بد باشد از ناگوار. (نظامی لغ)، ناخوش آینده بطبع بدمزه: (واستقبال مقدم مرا چنین ذخیره نامحدودو شربتی ناگوارمهیا کرده ای، {ناملایم بطبع سخت دشوار: برفقیران محنت و پیری نباشد ناگوار کی غم دندان خوردآن کس که نانی نیستش ک (صائب)، آنکه مصاحبتش ملایم طبع دیگران نباشد گران جان
فرهنگ لغت هوشیار
هریک از دو کس که با یکدیگر جنگ کنند نسبت بدیگری هماورد است حریف رقیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هماورد
تصویر هماورد
حریف، رقیب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هماورد
تصویر هماورد
حریف، هم نبرد، نسبت دو نفر با هم که با یکدیگر نبرد کنند، هماویز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
بیکاره، هرزه، هرزه گرد، کسی که بیهوده راه می رود
فرهنگ فارسی عمید
عنوانی است تحقیر آمیز و دشنام گونه که به فاحشه های زشت و پست دهند و گاه نیز برای تحقیر فواحش خوش سر و وضع اطلاق کنند، پست و پلید (به زنان اطلاق کنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لگوری
تصویر لگوری
((لَ))
لقبی که به زنان بدکاره می دهند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
((وِ گَ))
بی کاره، هرزه گرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لگوری
تصویر لگوری
فاحشه، زن پست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ولگرد
تصویر ولگرد
Vagabond, Vagrant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
भटकते हुए
دیکشنری فارسی به هندی
ঘুরে বেড়ানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
คนเร่ร่อน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از هلگر
تصویر هلگر
(پسرانه)
، بردارنده، حامل، بلند نگهدارنده (نگارش کردی: ههگر)
فرهنگ نامهای ایرانی