مردن. مرگ. (یادداشت مؤلف). این صورت در مآخذ لغت عرب مضبوط نیست. در اقرب الموارد هلکه (به فتح اول و دوم و سوم) به معنی هلاکت است: خاتمت به هلاکت و ندامت انجامد. (کلیله و دمنه). و چون خمرۀ شهد مسموم است که چشیدن آن خوش کند لیکن عاقبت به هلاکت کشد. (کلیله و دمنه)
مردن. مرگ. (یادداشت مؤلف). این صورت در مآخذ لغت عرب مضبوط نیست. در اقرب الموارد هلکه (به فتح اول و دوم و سوم) به معنی هلاکت است: خاتمت به هلاکت و ندامت انجامد. (کلیله و دمنه). و چون خمرۀ شهد مسموم است که چشیدن آن خوش کند لیکن عاقبت به هلاکت کشد. (کلیله و دمنه)
در تازی نیامده و فارسی گویان ساخته اند: مرگ نیستی سیزش در تازی (هلکه) آمده نیستی مرگ: (نظام الملک... دشمن جان اوبودوبهلاکت وخون (او) سعی مینمود) توضیح ازمصدرهای ساختگی است که بجای (هلاک) استعمال کنندمانند: (دخالت وامثالظن. مرگ، خاتمت بهلاکت و ندامت انجامد
در تازی نیامده و فارسی گویان ساخته اند: مرگ نیستی سیزش در تازی (هلکه) آمده نیستی مرگ: (نظام الملک... دشمن جان اوبودوبهلاکت وخون (او) سعی مینمود) توضیح ازمصدرهای ساختگی است که بجای (هلاک) استعمال کنندمانند: (دخالت وامثالظن. مرگ، خاتمت بهلاکت و ندامت انجامد