ظرف کوچک چینی یا بلوری که در آن چای یا قهوه می خورند ساعت آبی، وسیله ای برای اندازه گیری زمان در گذشته که در آن از جریان یکنواخت آب استفاده می شد و اسباب آن ظرفی بود با سوراخ کوچک که آب قطره قطره از آن می چکیده و با مدرج ساختن ظرف، گذشت زمان را اندازه می گرفتند و نوعی از آن ظرفی سوراخ دار بوده که آن را پنگان یا فنجان گفته اند، پنگان، پنگ، سرچه، فنجان
ظرف کوچک چینی یا بلوری که در آن چای یا قهوه می خورند ساعت آبی، وسیله ای برای اندازه گیری زمان در گذشته که در آن از جریان یکنواخت آب استفاده می شد و اسباب آن ظرفی بود با سوراخ کوچک که آب قطره قطره از آن می چکیده و با مدرج ساختن ظرف، گذشت زمان را اندازه می گرفتند و نوعی از آن ظرفی سوراخ دار بوده که آن را پنگان یا فنجان گفته اند، پَنگان، پَنگ، سرچه، فِنجان
دهی است از بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده که دارای 324 تن سکنه است. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات، انگور، میوه و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده که دارای 324 تن سکنه است. آب آن از قنات و چشمه و محصول آن غلات، انگور، میوه و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
نوعی از خورش که از مغز گردو و ناردان و گوشت ترتیب دهند و فسوجن نیز گویند. (ناظم الاطباء). خورشی که از گوشت ماکیان، اردک، مرغابی یا گوسفند با مغز گردو و روغن و رب تهیه کنند و انواع دارد. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به فسوجن شود
نوعی از خورش که از مغز گردو و ناردان و گوشت ترتیب دهند و فسوجن نیز گویند. (ناظم الاطباء). خورشی که از گوشت ماکیان، اردک، مرغابی یا گوسفند با مغز گردو و روغن و رب تهیه کنند و انواع دارد. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به فسوجن شود
سخن گوناگون آوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نوعهای مختلف آوردن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). حدیث یا سخن را گوناگون و بنوعهای مختلف آوردن. (از اقرب الموارد).
سخن گوناگون آوردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نوعهای مختلف آوردن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). حدیث یا سخن را گوناگون و بنوعهای مختلف آوردن. (از اقرب الموارد).
شهرستانی است در شمال غربی کرمان. جمعیت آن 61204 تن. در اراضی نمکزار آن پستۀ خوب به عمل می آید و در اراضی پرآب پنبه کاری می شود. (فرهنگ فارسی معین بخش اعلام). یکی از شهرستانهای استان هشتم کشور و خلاصۀ مشخصات آن بشرح زیر است: حدود - از طرف شمال به شهرستان یزد و بخش زرند از شهرستان کرمان - از طرف خاور به شهرستان کرمان - از طرف جنوب به شهرستان سیرجان - از طرف باختر به بخش شهر بابک ازشهرستان یزد. آب و هوای شهرستان در قسمت کوهستانی سردسیر و خوش آب و هوا و در قسمت جلگه گرم و معتدل است. اغلب اوقات در نتیجۀ وزش باد باغات و مزارع دهستانهای نوق و انار از ریگ مستور و خسارت زیادی به رعایا می رسد و دهستانهای کشکوئیه و حومه رفسنجان نیز از آسیب باد مصون نیستند. هوای این دهستانها معتدل و آب بیشتر قنوات شور است. ارتفاعات - این شهرستان دو رشته کوهستان دارد: 1- کوه داوران و مرتفعترین قلۀ آن (کوه دره) به ارتفاع 2745گز است. 2- قسمتی از سلسله جبالی است که از شیرکوه یزد شروع و به کوه چوپار متصل می شود و مرتفعترین قلۀ آن کوه شهر بابک به ارتفاع 3473 گز می باشد. رودخانه - معروفترین رودخانه ها عبارتند از: رود انار - دو دهنه راویز - رود شور و رود گیوه دری، که عموماً پس از عبور از دشت رفسنجان دردهستان نوق بنام رود خانه شور معروف و به کویر بافق منتهی میشود. محصولات عمده آن پسته و غلات و پنبه و لبنیات و حبوب و صیفی است. پستۀ رفسنجان مرغوب ترین پستۀ کشور بشمار میرود و بیشتر ساکنان دیه ها به کشت پسته و پنبه اشتغال دارند. شهرستان رفسنجان تا سال 1327 هجری شمسی یکی از بخشهای شهرستان کرمان بشمار می رفت و در آن سال تبدیل به شهرستان شد و یکی از شهرستانهای استان هشتم محسوب می شود. رفسنجان از 6 دهستان بشرح زیر تشکیل شده است: 1- دهستان حومه خاوری - 59 آبادی - 11900 تن سکنه. 2- دهستان حومه باختری - 73 آبادی - 10200 تن سکنه. 3- دهستان حومه خنامان -75 آبادی - 8800تن سکنه. 4- دهستان کشکوئیه - 48 آبادی - 6800تن سکنه. 5- دهستان انار - 36 آبادی - 4500تن سکنه. 6- دهستان نوق، 70 آبادی - 5800 تن سکنه. جمعیت شهر 14642 تن است که بنا به آمار بالا جمعیت شهرستان در حدود 62462 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8). رجوع به تاریخ ادبی ایران تألیف ادوارد براون ج 3 ص 179 و تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 105 و 225و تاریخ گزیده ص 634 و 652 و 659 و 669 و 748 شود
شهرستانی است در شمال غربی کرمان. جمعیت آن 61204 تن. در اراضی نمکزار آن پستۀ خوب به عمل می آید و در اراضی پرآب پنبه کاری می شود. (فرهنگ فارسی معین بخش اعلام). یکی از شهرستانهای استان هشتم کشور و خلاصۀ مشخصات آن بشرح زیر است: حدود - از طرف شمال به شهرستان یزد و بخش زرند از شهرستان کرمان - از طرف خاور به شهرستان کرمان - از طرف جنوب به شهرستان سیرجان - از طرف باختر به بخش شهر بابک ازشهرستان یزد. آب و هوای شهرستان در قسمت کوهستانی سردسیر و خوش آب و هوا و در قسمت جلگه گرم و معتدل است. اغلب اوقات در نتیجۀ وزش باد باغات و مزارع دهستانهای نوق و انار از ریگ مستور و خسارت زیادی به رعایا می رسد و دهستانهای کشکوئیه و حومه رفسنجان نیز از آسیب باد مصون نیستند. هوای این دهستانها معتدل و آب بیشتر قنوات شور است. ارتفاعات - این شهرستان دو رشته کوهستان دارد: 1- کوه داوران و مرتفعترین قلۀ آن (کوه دره) به ارتفاع 2745گز است. 2- قسمتی از سلسله جبالی است که از شیرکوه یزد شروع و به کوه چوپار متصل می شود و مرتفعترین قلۀ آن کوه شهر بابک به ارتفاع 3473 گز می باشد. رودخانه - معروفترین رودخانه ها عبارتند از: رود انار - دو دهنه راویز - رود شور و رود گیوه دری، که عموماً پس از عبور از دشت رفسنجان دردهستان نوق بنام رود خانه شور معروف و به کویر بافق منتهی میشود. محصولات عمده آن پسته و غلات و پنبه و لبنیات و حبوب و صیفی است. پستۀ رفسنجان مرغوب ترین پستۀ کشور بشمار میرود و بیشتر ساکنان دیه ها به کشت پسته و پنبه اشتغال دارند. شهرستان رفسنجان تا سال 1327 هجری شمسی یکی از بخشهای شهرستان کرمان بشمار می رفت و در آن سال تبدیل به شهرستان شد و یکی از شهرستانهای استان هشتم محسوب می شود. رفسنجان از 6 دهستان بشرح زیر تشکیل شده است: 1- دهستان حومه خاوری - 59 آبادی - 11900 تن سکنه. 2- دهستان حومه باختری - 73 آبادی - 10200 تن سکنه. 3- دهستان حومه خنامان -75 آبادی - 8800تن سکنه. 4- دهستان کشکوئیه - 48 آبادی - 6800تن سکنه. 5- دهستان انار - 36 آبادی - 4500تن سکنه. 6- دهستان نوق، 70 آبادی - 5800 تن سکنه. جمعیت شهر 14642 تن است که بنا به آمار بالا جمعیت شهرستان در حدود 62462 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8). رجوع به تاریخ ادبی ایران تألیف ادوارد براون ج 3 ص 179 و تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 105 و 225و تاریخ گزیده ص 634 و 652 و 659 و 669 و 748 شود
دهی است از دهستان مرودشت از بخش زرقان شهرستان شیراز دارای 451 تن سکنه. آب آن از رود خانه سیوند و محصول عمده اش غله و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان مرودشت از بخش زرقان شهرستان شیراز دارای 451 تن سکنه. آب آن از رود خانه سیوند و محصول عمده اش غله و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
هفت منزل هفت مرحله، مجموعه پیشامدهایی که درهفت منزل برای پهلوانانی مانند رستم واسفندیار رخ داده. توضیح معمولااین کلمه را بصورت (هفتخوان) نویسند وبعضی وجه تسمیه صورت اخیر را آن دانسته اند که رستم واسفندیار بعد از هرکامیابی خوانی ازاغذیه لذیذ میگستردند ولی این وجه صحیح نمی نماید وبنظرمیرسد که صحیح در (هفت خان) باشدبمعنی هفت منزل ومرحله. درترجمه عربی شاهنامه از بنداری نیز (هفتخان) آمده
هفت منزل هفت مرحله، مجموعه پیشامدهایی که درهفت منزل برای پهلوانانی مانند رستم واسفندیار رخ داده. توضیح معمولااین کلمه را بصورت (هفتخوان) نویسند وبعضی وجه تسمیه صورت اخیر را آن دانسته اند که رستم واسفندیار بعد از هرکامیابی خوانی ازاغذیه لذیذ میگستردند ولی این وجه صحیح نمی نماید وبنظرمیرسد که صحیح در (هفت خان) باشدبمعنی هفت منزل ومرحله. درترجمه عربی شاهنامه از بنداری نیز (هفتخان) آمده
هفت منزل هفت مرحله، مجموعه پیشامدهایی که درهفت منزل برای پهلوانانی مانند رستم واسفندیار رخ داده. توضیح معمولااین کلمه را بصورت (هفتخوان) نویسند وبعضی وجه تسمیه صورت اخیر را آن دانسته اند که رستم واسفندیار بعد از هرکامیابی خوانی ازاغذیه لذیذ میگستردند ولی این وجه صحیح نمی نماید وبنظرمیرسد که صحیح در (هفت خان) باشدبمعنی هفت منزل ومرحله. درترجمه عربی شاهنامه از بنداری نیز (هفتخان) آمده
هفت منزل هفت مرحله، مجموعه پیشامدهایی که درهفت منزل برای پهلوانانی مانند رستم واسفندیار رخ داده. توضیح معمولااین کلمه را بصورت (هفتخوان) نویسند وبعضی وجه تسمیه صورت اخیر را آن دانسته اند که رستم واسفندیار بعد از هرکامیابی خوانی ازاغذیه لذیذ میگستردند ولی این وجه صحیح نمی نماید وبنظرمیرسد که صحیح در (هفت خان) باشدبمعنی هفت منزل ومرحله. درترجمه عربی شاهنامه از بنداری نیز (هفتخان) آمده