جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با هفتان

هفتان

هفتان
جمع هفت هفتها: (پس ازپس عیسی هفتی ازهفتان بگذشت)، هفت اختر: (سالارکیست پس چو ازین هفتان هریک موکل است بکاری بر) (ناصرخسرو)
هفتان
فرهنگ لغت هوشیار

هفتان

هفتان
از قرای اصفهان. (معجم البلدان). اکنون در استان اصفهان بدین نام دهی نیست
لغت نامه دهخدا

افتان

افتان
در حال افتادن، یا افتان و خیزان راه رفتن، آهسته و بحالت افتادن و برخاستن راه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار

خفتان

خفتان
این واژه را آنندراج به نادرست تازی دانسته کژاگند جوشن قسمی جامه کژ آگند که بهنگام جنگ میپوشیدند کژ آگند قز آکند
فرهنگ لغت هوشیار

تفتان

تفتان
هر چیز گرم شده از آفتاب یا از آتش گرم داغ، قسمی از نان تافتون
تفتان
فرهنگ لغت هوشیار

خفتان

خفتان
نوعی جامۀ کژآگند که هنگام جنگ بر تن می کردند، کَبر، گَپر، گَبر، قَزاگَند، تِجفاف
خفتان
فرهنگ فارسی عمید