هفتان هفتان جمع هفت هفتها: (پس ازپس عیسی هفتی ازهفتان بگذشت)، هفت اختر: (سالارکیست پس چو ازین هفتان هریک موکل است بکاری بر) (ناصرخسرو) فرهنگ لغت هوشیار
افتان افتان در حال افتادن، یا افتان و خیزان راه رفتن، آهسته و بحالت افتادن و برخاستن راه رفتن فرهنگ لغت هوشیار
خفتان خفتان این واژه را آنندراج به نادرست تازی دانسته کژاگند جوشن قسمی جامه کژ آگند که بهنگام جنگ میپوشیدند کژ آگند قز آکند فرهنگ لغت هوشیار
خفتان خفتان نوعی جامۀ کژآگند که هنگام جنگ بر تن می کردند، کَبر، گَپر، گَبر، قَزاگَند، تِجفاف فرهنگ فارسی عمید