جمع واژۀ هضبه. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). کوهها و پشته ها: بر معاطف آن شعاب و مخارم آن هضاب اطلاع یافته بود. (ترجمه تاریخ یمینی). هامون از ازدحام کتاب با هضاب سرافرازی کرد. (جهانگشای جوینی)
جَمعِ واژۀ هضبه. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). کوهها و پشته ها: بر معاطف آن شعاب و مخارم آن هضاب اطلاع یافته بود. (ترجمه تاریخ یمینی). هامون از ازدحام کتاب با هضاب سرافرازی کرد. (جهانگشای جوینی)
نام وادی است در راه اسکندریه منسوب به هبیب بن معقل. (منتهی الارب). وادیی ای است بین مربوط و فیوم که هبیب بن مغفل در آن گوشه گیری گزید و از آن جهت به نام وی منسوب شده است. (از الاصابه فی تمییزالصحابه)
نام وادی است در راه اسکندریه منسوب به هبیب بن معقل. (منتهی الارب). وادیی ای است بین مربوط و فیوم که هبیب بن مغفل در آن گوشه گیری گزید و از آن جهت به نام وی منسوب شده است. (از الاصابه فی تمییزالصحابه)
یوم القضیب، روزی است تاریخی میان حارث و کنده که در وادی قضیب اتفاق افتاد. در این وادی اشعث بن قیس اسیر شده و درباره آن مثل زنند:سال قضیب بماء او حدید. رجوع به معجم البلدان شود
یوم الَقضیب، روزی است تاریخی میان حارث و کنده که در وادی قضیب اتفاق افتاد. در این وادی اشعث بن قیس اسیر شده و درباره آن مثل زنند:سال قضیب بماء او حدید. رجوع به معجم البلدان شود
ابن مغفل صحابی است. مغفل نام جد پدرش بود. ابونعیم گوید وی پسر عمرو بن مغفل بن واقفهبن... غفاری است. ابن یونس گوید که وی شاهد فتح مصر بود و در ف تنه بعد از قتل عثمان در وادیی که بین مریوط و فیوم واقع میباشد گوشه گیری اختیارکرد و از این جهت درۀ مذکور به نام وادی هبیب معروف شده است. (از الاصابه فی تمییز الصحابه قسم اول)
ابن مُغفَل صحابی است. مغفل نام جد پدرش بود. ابونعیم گوید وی پسر عمرو بن مغفل بن واقفهبن... غفاری است. ابن یونس گوید که وی شاهد فتح مصر بود و در ف تنه بعد از قتل عثمان در وادیی که بین مریوط و فیوم واقع میباشد گوشه گیری اختیارکرد و از این جهت درۀ مذکور به نام وادی هبیب معروف شده است. (از الاصابه فی تمییز الصحابه قسم اول)
خضاب داده شده. رنگ کرده شده. رنگین. (یادداشت بخط مؤلف) : لاله میان دشت بخندد همی ز دور چون پنجۀ عروس بحنّا شده خضیب. رودکی. خمار در سر و دستش بخون هشیاران خضیب و نرگس مستش بجادویی مکحول. سعدی. - الکف الخضیب، نام ستاره ای است. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). - امراءه خضیب، زنی که خود را رنگ کرده برای آرایش. - بنان خضیب، انگشت رنگ کرده شده. انگشت رنگین. - کف خضیب، کف دستی که برای زینت رنگین کرده اند: می دیرینه گساریم بفرعونی جام از کف سیم بناگوشی با کف خضیب. منوچهری
خضاب داده شده. رنگ کرده شده. رنگین. (یادداشت بخط مؤلف) : لاله میان دشت بخندد همی ز دور چون پنجۀ عروس بحنّا شده خضیب. رودکی. خمار در سر و دستش بخون هشیاران خضیب و نرگس مستش بجادویی مکحول. سعدی. - الکف الخضیب، نام ستاره ای است. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). - امراءه خضیب، زنی که خود را رنگ کرده برای آرایش. - بنان خضیب، انگشت رنگ کرده شده. انگشت رنگین. - کف خضیب، کف دستی که برای زینت رنگین کرده اند: می دیرینه گساریم بفرعونی جام از کف سیم بناگوشی با کف خضیب. منوچهری
نام خرمافروشی است دربحرین که از شخصی زنبیلی خرما خرید و در آن بدره ای زر بود. آن شخص برای گرفتن بدرۀ خود به وی مراجعه کرد و آن را پس گرفت و با خود کاردی داشت که اگر بدره را نیابد خود را بکشد. قضیب کارد را از وی گرفت و خود را به قتل رسانید. و عربها به وی مثل زنند و گویند: هو الهف من قضیب. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) مردی است از بنی ضبه که برای هیچ چیز بیتابی و ناشکیبائی نمیکرد، و در صبر و بردباری به وی مثل زنند و گویند: هو اصبر من قضیب. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
نام خرمافروشی است دربحرین که از شخصی زنبیلی خرما خرید و در آن بدره ای زر بود. آن شخص برای گرفتن بدرۀ خود به وی مراجعه کرد و آن را پس گرفت و با خود کاردی داشت که اگر بدره را نیابد خود را بکشد. قضیب کارد را از وی گرفت و خود را به قتل رسانید. و عربها به وی مثل زنند و گویند: هو الهف من قضیب. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) مردی است از بنی ضبه که برای هیچ چیز بیتابی و ناشکیبائی نمیکرد، و در صبر و بردباری به وی مثل زنند و گویند: هو اصبر من قضیب. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
شاخه، شاخه بریده شوش، تلویز (گویش نایینی) شاخه نرم وتازه، چوبدستی، تازیانه، کمان چوبی، تیغ بران -8 نره، سختو خرزه خرنره شاخه درخت شاخه نرم و تازه: می زعفری خور ز دست بتی که گویی قضیبی است از خیزران. (منو چهری. د. 62)، چوبدستی: و خیز ران سیمین در دست ناظران تا چون فرزند پدیدار شود قضیب بر طشت زنند تا آواز بگوش حکیمان رسد و طالع فرزند شاه بدست آورند، تازیانه، کمان ساخته از شاخه درخت، آلت تناسل مرد نره (مطلقا)، آلت تناسل خر نره خر، جمع قضبان
شاخه، شاخه بریده شوش، تلویز (گویش نایینی) شاخه نرم وتازه، چوبدستی، تازیانه، کمان چوبی، تیغ بران -8 نره، سختو خرزه خرنره شاخه درخت شاخه نرم و تازه: می زعفری خور ز دست بتی که گویی قضیبی است از خیزران. (منو چهری. د. 62)، چوبدستی: و خیز ران سیمین در دست ناظران تا چون فرزند پدیدار شود قضیب بر طشت زنند تا آواز بگوش حکیمان رسد و طالع فرزند شاه بدست آورند، تازیانه، کمان ساخته از شاخه درخت، آلت تناسل مرد نره (مطلقا)، آلت تناسل خر نره خر، جمع قضبان
اگر بیند که قضیب از وی جدا شد، دلیل که فرزندش بمیرد یا مال او تلف شود و حرکت قضیب درخواب، دلیل بر فراخی نعمت و قوت بخت کند. اگر بیند قضیبش در میان او شد، دلیل است که گواهی که داند بازگیرد. اگر بیند که قضیبش بشکافت و از وی خون بیرون آمد، دلیل بر زیان مال و مرگ فرزند است. اگر بیند که قضیبش آماس داشت، دلیل کند که مالش زیادت گردد. اگر بیند که گرهی بر قضیب او زدند، دلیل است که عیش بر وی تباه شود. اگر بیند که قضیب بر میان بسته است، دلیل است که گواهی که داند ندهد. اگر زنی بیند که او را قضیب بود، اگر آبستن است پسری آورد، لیکن آن پسر نماند. اگر آبستن نباشد و پسر ندارد، مالش زیاد شود. اگر بیند که قضیب او باریک بود، همین دلیل باشد. اگر بیندکه برخی از قضیب او بریده است، دلیل است که او را فرزند آید کم یا بعضی ازمال و جاهش کم شود. اگر بیند که از سوراخ قضیب او مروارید بیرون آمد یا گوهر، دلیل کند که او را فرزند آید عالم پارسا. جابر مغربی : قضیب در خواب فرزند و بزرگی و ناموری بود. اگر بیند که او را دو قضیب است یا بیشتر، دلیل است که او را هم فرزند بود، هم بزرگی در میان مردم. اگر بیند که ذکر او بریده شده. دلیل که فرزندش نباشد. اگر بیند که قضیب خویش را ببرید، او را فرزندی نیاید. اگر بیند که قضیب وی شعیف است، دلیل که فرزندش بیمار گردد - حضرت دانیال بزرگی قضیب، دلیل بر فرزند و بزرگی و ناموری کند و کوچکی وی، دلیل بر حقارت و کم نامی وی. اگر بیند که از قضیب، قضیبهای دیگر، مانند شاخهای درخت پدید آمد، دلیل کند بر بسیاری فرزندان. اگر بیند که از قضیب او ماهی بیرون آمد، دلیل که او را فرزندی دزد و راهزن پدید آید. اگر بیند که از قضیب او مرغی پدید آمد، تاویلش آن است که جواهرات یابد. اگر بیند که از قضیب او موش بیرون آمد، دلیل که او را دختری نابکار پدید آید، که در او هیچ خیر نباشد. اگر بیند که از قضیب او مار بیرون آمد، دلیل که او را فرزندی آید که دشمن او باشد. اگر بیند که کژدم بیرون آمد، همین تاویل دارد. اگر بیند که کرم و مور بیرون آمد، دلیل است فرزندش ضعیف و دون همت و فرومایه بود. اگر بیند که از قضیب او نان بیرون آمد، دلیل که مفلس و تنگدست گردد. اگر بیند که کنجد بیرون آمد، دلیل که عیالش کسی را به پنهان دوست دارد. اگر بیند که خون بیرون آمد، دلیل که با زنی حائض جماع کند. اگر بیند که ریم بیرون آمد، فرزندی آرد معلول. اگر بیند که آب صافی بیرون آمد، دلیل که او را فرزندی آید مصلح و پارسا. اگر بیند که آب تیره بیرون آمد، تاویلش به خلاف این است. اگر بیند که منی بیرون آمد او را به قدر آن مال و خواسته حاصل شود. اگر بیند که آتش بیرون آمد، یک نیمه به جانب مشرق و یک نیمه به جانب مغرب شد، دلیل که او را فرزندی آید که پادشاه مشرق و مغرب گردد، مانند ذوالقرنین. اگر بیند که سرگین بیرون آمد، دلیل که میلش به لواط بود. ابراهیم کرمانی گوید: اگر بیند که قضیب او راست گردید و سخت شد، دلیل است بخت و اقبال او قوی شود. اگر بیند که قضیب او سخت دراز گردید، دلیل که او را فرزندان بسیار باشد. اگر بیند که قضیب خویش را بدست گرفت و ازجای خویش بیرون آورد و باز به جای خود نهاد، چنانکه بود دلیل که فرزندش بمیرد و فرزند دیگرش به جای آید. اگر بیند که بر قضیبش موی رسته است، دلیل است به جهت فرزندان شادمان گردد. محمد بن سیرین دیدن قضیب در خواب بر هفت وجه است. اول: فرزند. دوم:اهل بیت. سوم: مال. چهارم: عزت. پنجم: بزرگی. ششم: طاعت. هفتم: گرو یافتن.
اگر بیند که قضیب از وی جدا شد، دلیل که فرزندش بمیرد یا مال او تلف شود و حرکت قضیب درخواب، دلیل بر فراخی نعمت و قوت بخت کند. اگر بیند قضیبش در میان او شد، دلیل است که گواهی که داند بازگیرد. اگر بیند که قضیبش بشکافت و از وی خون بیرون آمد، دلیل بر زیان مال و مرگ فرزند است. اگر بیند که قضیبش آماس داشت، دلیل کند که مالش زیادت گردد. اگر بیند که گرهی بر قضیب او زدند، دلیل است که عیش بر وی تباه شود. اگر بیند که قضیب بر میان بسته است، دلیل است که گواهی که داند ندهد. اگر زنی بیند که او را قضیب بود، اگر آبستن است پسری آورد، لیکن آن پسر نماند. اگر آبستن نباشد و پسر ندارد، مالش زیاد شود. اگر بیند که قضیب او باریک بود، همین دلیل باشد. اگر بیندکه برخی از قضیب او بریده است، دلیل است که او را فرزند آید کم یا بعضی ازمال و جاهش کم شود. اگر بیند که از سوراخ قضیب او مروارید بیرون آمد یا گوهر، دلیل کند که او را فرزند آید عالم پارسا. جابر مغربی : قضیب در خواب فرزند و بزرگی و ناموری بود. اگر بیند که او را دو قضیب است یا بیشتر، دلیل است که او را هم فرزند بود، هم بزرگی در میان مردم. اگر بیند که ذکر او بریده شده. دلیل که فرزندش نباشد. اگر بیند که قضیب خویش را ببرید، او را فرزندی نیاید. اگر بیند که قضیب وی شعیف است، دلیل که فرزندش بیمار گردد - حضرت دانیال بزرگیِ قضیب، دلیل بر فرزند و بزرگی و ناموری کند و کوچکیِ وی، دلیل بر حقارت و کم نامی وی. اگر بیند که از قضیب، قضیبهای دیگر، مانند شاخهای درخت پدید آمد، دلیل کند بر بسیاریِ فرزندان. اگر بیند که از قضیب او ماهی بیرون آمد، دلیل که او را فرزندی دزد و راهزن پدید آید. اگر بیند که از قضیب او مرغی پدید آمد، تاویلش آن است که جواهرات یابد. اگر بیند که از قضیب او موش بیرون آمد، دلیل که او را دختری نابکار پدید آید، که در او هیچ خیر نباشد. اگر بیند که از قضیب او مار بیرون آمد، دلیل که او را فرزندی آید که دشمن او باشد. اگر بیند که کژدم بیرون آمد، همین تاویل دارد. اگر بیند که کرم و مور بیرون آمد، دلیل است فرزندش ضعیف و دون همت و فرومایه بود. اگر بیند که از قضیب او نان بیرون آمد، دلیل که مفلس و تنگدست گردد. اگر بیند که کنجد بیرون آمد، دلیل که عیالش کسی را به پنهان دوست دارد. اگر بیند که خون بیرون آمد، دلیل که با زنی حائض جماع کند. اگر بیند که ریم بیرون آمد، فرزندی آرد معلول. اگر بیند که آب صافی بیرون آمد، دلیل که او را فرزندی آید مصلح و پارسا. اگر بیند که آب تیره بیرون آمد، تاویلش به خلاف این است. اگر بیند که منی بیرون آمد او را به قدر آن مال و خواسته حاصل شود. اگر بیند که آتش بیرون آمد، یک نیمه به جانب مشرق و یک نیمه به جانب مغرب شد، دلیل که او را فرزندی آید که پادشاه مشرق و مغرب گردد، مانند ذوالقرنین. اگر بیند که سرگین بیرون آمد، دلیل که میلش به لواط بود. ابراهیم کرمانی گوید: اگر بیند که قضیب او راست گردید و سخت شد، دلیل است بخت و اقبال او قوی شود. اگر بیند که قضیب او سخت دراز گردید، دلیل که او را فرزندان بسیار باشد. اگر بیند که قضیب خویش را بدست گرفت و ازجای خویش بیرون آورد و باز به جای خود نهاد، چنانکه بود دلیل که فرزندش بمیرد و فرزند دیگرش به جای آید. اگر بیند که بر قضیبش موی رسته است، دلیل است به جهت فرزندان شادمان گردد. محمد بن سیرین دیدن قضیب در خواب بر هفت وجه است. اول: فرزند. دوم:اهل بیت. سوم: مال. چهارم: عزت. پنجم: بزرگی. ششم: طاعت. هفتم: گرو یافتن.