زشت، زبون، ابله و نادان. (برهان). ابله و نادان که زود فریفته شود. (اسدی) : که یارد داشت با او خویشتن راست نباید بود مردم را هزاکا. دقیقی. همانا به چشمت هزاک آمدم و یا چون تو ابله فغاک آمدم. اسدی. ، شخصی که زود فریفته شود و بازی خورد. (برهان). غره. گول. (یادداشت به خط مؤلف)
زشت، زبون، ابله و نادان. (برهان). ابله و نادان که زود فریفته شود. (اسدی) : که یارد داشت با او خویشتن راست نباید بود مردم را هزاکا. دقیقی. همانا به چشمت هزاک آمدم و یا چون تو ابله فغاک آمدم. اسدی. ، شخصی که زود فریفته شود و بازی خورد. (برهان). غره. گول. (یادداشت به خط مؤلف)
مهره ای بود کودکان را از بهر چشم بد بندند خزریان فروشند دو سه رنگ بود. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) : ترسم چشمت رسد که سخت حقیری چونکه نه بندند خزمکت بگلو بر. منجیک
مهره ای بود کودکان را از بهر چشم بد بندند خزریان فروشند دو سه رنگ بود. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) : ترسم چشمت رسد که سخت حقیری چونکه نه بندند خزمکت بگلو بر. منجیک