جدول جو
جدول جو

معنی هرک - جستجوی لغت در جدول جو

هرک
هرکه، هرکس، هرشخص
تصویری از هرک
تصویر هرک
فرهنگ فارسی عمید
هرک
(هََ)
هرکس. هرکه:
ستم دیده هرک آمدی دادخواه
بد و نیک برداشتندی به شاه.
اسدی.
هرکت. هرکش. هرکو. رجوع به ترکیبها شود
لغت نامه دهخدا
هرک
(هََ)
قریه ای است در فاصله نیم فرسنگی میان جنوب و مغرب ابرقوه. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
هرک
احمق بی عقل هرکس هرشخص: (ازآن مخذولان هرکه پدیدآمد ناچیزشد) توضیح گاه ضیمروفعل آن مفردآیدو گاه جمع. یاهرکه را (هرکرا)، هرکه (درحالت مفعولی) : (هرکرا خلافت روی زمین سیرنگرداند ازضیاع یتیمان هم سیرنگردد)
تصویری از هرک
تصویر هرک
فرهنگ لغت هوشیار
هرک
((هَ رَ))
احمق، نادان
تصویری از هرک
تصویر هرک
فرهنگ فارسی معین
هرک
درهم شدن موی سر، پچیدن و گره خوردن مو، کلاف سر در گم، بگیر، چنگ بزن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهرک
تصویر مهرک
(دخترانه و پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای جهرم در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهرک
تصویر بهرک
پوست کف دست یا پا که از بسیاری کار کردن سفت و سخت شده باشد، پینه
چرک، مادۀ سفید رنگی که از دمل و زخم بیرون می آید و مرکب از مایع سلول های مرده، باکتری ها و گلبول های سفید است، رم، ریم، سیم، سخ، شخ، وسخ، پیخ، پژ، فژ، کورس، کرس، کرسه، هو، هبر، بخجد، خاز، درن، قیح، کلچ، کلخج، کلنج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
مجموعه ای مسکونی و نسبتاً بزرگ در داخل یک شهر، شهر کوچک، قصبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهرک
تصویر مهرک
نگین، مهر: (باکی نبود که مردم نماز کند و در دهن وی چیزی بود از مهرک یا مروارید)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
شهر کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
پوست کف دست یا پا که بسبب بسیاری کار کردن سفت و سخت شده پینه پرگاله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهرک
تصویر بهرک
((بَ رَ))
پینه دست یا پا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
((شَ رَ))
شهر کوچک، مجموعه مسکونی دارای تأسیسات شهری (آب، برق، خیابان، فروشگاه)، که خانه ها، ساکنان یا مساحت کمی دارد و از لحاظ اداری بخشی از یک شهر به شمار می رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
Township
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
canton
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
kotapraja
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
শহরতলী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
เมืองเล็ก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
mji mdogo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
タウンシップ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
עֲיָרָה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
소읍
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
містечко
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
नगर पंचायत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
gemeente
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
municipio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
borgata
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
município
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
小镇
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
miasteczko
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
Gemeinde
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
поселок
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شهرک
تصویر شهرک
قصبہ
دیکشنری فارسی به اردو