جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بهرک

بهرک

بهرک
پوست کف دست یا پا که بسبب بسیاری کار کردن سفت و سخت شده پینه پرگاله
فرهنگ لغت هوشیار

بهرک

بهرک
پوست کف دست یا پا که از بسیاری کار کردن سفت و سخت شده باشد، پینه
چِرک، مادۀ سفید رنگی که از دمل و زخم بیرون می آید و مرکب از مایع سلول های مرده، باکتری ها و گلبول های سفید است، رِم، ریم، سیم، سَخ، شُخ، وَسَخ، پیخ، پَژ، فَژ، کورَس، کُرَس، کُرسِه، هُو، هُبَر، بَخجَد، خاز، دَرَن، قَیح، کَلچ، کَلَخج، کِلَنج
بهرک
فرهنگ فارسی عمید

بهرک

بهرک
پوست دست و پا و اعضا که بسبب کار کردن سخت شده و پینه بسته باشد. (برهان) (آنندراج). پوست اعضا که بسبب کثرت کار سخت شده باشد و پینه نیز گویند. (رشیدی). پوست دست و پا و دیگر اعضابود که بسبب کثرت کار سخت شده باشد و آنرا پینه نیزخوانند. (جهانگیری). پوست دست و پا و سایر اعضاء که بواسطۀ کار کردن سخت شده و پینه بسته باشد. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا

چهرک

چهرک
نام شخصی در کتیبه کعبه زرتشت که از ولازمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی بوده است
چهرک
فرهنگ نامهای ایرانی

مهرک

مهرک
از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای جهرم در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی
مهرک
فرهنگ نامهای ایرانی