جدول جو
جدول جو

معنی هرودوت - جستجوی لغت در جدول جو

هرودوت
(هَِ رُ دُ)
اگر چه او را پدر مورخین خوانده اند ولی در واقع نخستین مورخ نبوده زیرا قبل از او اشخاص دیگری از یونانیها مانند هکاته چیزهایی نوشته اند که به ما نرسیده و ظن قوی میرود که هرودوت و مورخین قرون بعد از این نوشته هااستفاده کرده اند، بی اینکه اسم مؤلف را برده باشند. هرودت از مردم هالی کارناس مستعمرۀ یونانی آسیای صغیر بود و چون این شهر جزومستملکات ایران به شمار میرفت مورخ مذکور از تبعۀ ایران محسوب می شد. مدت زندگانی او را از 484 تا 425 قبل از میلاد دانسته اند. وی سیاحت های متعدد در ممالک مشرق قدیم کرده و تحقیقات خود را راجع به احوال و تاریخ این ممالک نوشته است. نوشته های او شامل نه کتاب است و از این جهت آن را ’تاریخ در نه کتاب’ نامند و هر یک از کتابهای او به نام یکی از ارباب انواع یونان کهن است. بعضی از محققان تقسیم و نامگذاری آثار هرودوت رااز قرون بعد میدانند و معتقدند که تألیفات او در ابتدا تقسیماتی نداشته است زیرا وقتی که میخواهد خواننده را به مطلبی مذکور درگذشته ارجاع دهد بدون اشارت به کتاب با عبارت ’حکایتی دیگر’ یا ’در حکایتهای دیگر’ کار را به مسامحه میگذراند. ایران قدیم آبادان وپرنعمت بود و ملل دیگر و از جمله یونانیها برای سیاحت یا کار به این کشور می آمدند ولی اطلاعاتی که یک سیاح یونانی می توانست با کمک مترجم درباره تاریخ و اوضاع کشوری چون ایران به دست آورد چندان دقیق و قابل توجه نبود و این ناپختگی اطلاعات در آثار هرودوت که البته به ایران هم نیامده بود - هویداست. سنوات وقایعدرهم و ناهمآهنگ است، در موارد زیادی داستانگویی جای تاریخ را گرفته، داستانها هم مشوش است و علاوه بر اینها گویی روح افسانه دوستی یونانی هم آن را جلوۀ فوق العاده و دور از واقع داده است. نوشته های هرودوت درباره بابل و آسور هم آشفته و افسانه آمیز است. وی میگوید که مأخذ تحقیقات او کاهنان مصر و بابل بوده انداما محققان سفر او را به بابل قبول ندارند و نیز بعید میدانند که وی از کاهنان درجۀ اول استفاده کرده باشد. با وجود این کتابهایش از این نظر که منظرۀ کلی مشرق قدیم را مینمایاند قابل توجه است. در ذکر ارقام نیز گاه اغراق می کند. مینویسند که هرودوت نوشته های خود را در آتن برای مردم میخوانده است و اوسیوس وقایع نگار ثقۀ قرن سوم میلادی ضمن گفتگو درباره سالهای 445 و 446 قبل از میلاد میگوید: هرودوت کتاب خود را در ملأعام در آتن خواند و به افتخار بزرگی نائل شد. باتوجه به اشارات پلوتارک معلوم می شود که هرودوت مورد توجه مردم آتن بوده و آنها در برابر ستایش آتن صله هایی هم به او میداده اند. درباره این مورخ نظرات جور واجوری اظهار شده است. ارسطو او را افسانه گوی ولی خوش بیان و دارای قدرت نویسندگی دانسته است. توسیدید میگوید که او به نوشتن حقایق توجه و علاقه نداشته است. کتزیاس پزشک دربار داریوش دوم و اردشیر دوم مواردی از نوشته های او را درباره کورش بزرگ، کمبوجیه، داریوش وخشایارشا تکذیب کرده است. ژوزف فلاویوس مورخ یهودومان تن مورخ مصری هم معتقد به اشتباه در روایات او هستند. سیسرون سخنور نامدار رومی او را پدر تاریخ نامیده ولی در عین حال به افسانه گویی او اشاره کرده است. اما تاریخ دانان متأخر معتقدند که او با وجود افسانه گویی از حقیقت زیاد دور و به آن بی توجه نبوده است. و بالاخره درباره هرودوت باید گفت که بیشتر کشفیات راجع به ایران قدیم مطالب نوشته های او را تأیید می کند. (از ایران باستان پیرنیا صص 66- 73 به اختصار)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هوردخت
تصویر هوردخت
(دخترانه)
دختر خورشید، دختری زیبا چون خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هروتوم
تصویر هروتوم
تخم اسپغول، بذر قطونا، اسفرزه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رودست
تصویر رودست
بالادست، بالاتر و بهتر از کسی یا چیزی
رودست خوردن: کنایه از فریب خوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برودت
تصویر برودت
سرد شدن، سردی، خنکی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرودست
تصویر فرودست
زیردست، پست، زبون
فرهنگ فارسی عمید
(تِ)
دیودوت بنیان گذار و قائد دولت باختر که از اتحاد باختر و سغدو مرو تشکیل یافته و از دولت سلوکی جدا شده بود (256قبل از میلاد) این دولت مدتی دوام داشت و سلوکی ها در ابتدامتعرض این دولت نشدند و بعد که خواستند آنرا به اطاعت خود درآورند بنای این دولت محکم شده بود. تئودوت پس از قیام در باختر با یک دسته از مردم به پارت رفت و ’آن دروگرس’ والی این مملکت را شکست داد. پس گرگان را گرفت و قشون نیرومندی تشکیل داد ولی بزودی درگذشت و فرزندش بنام تئودوت بحکومت رسید. رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2073، 2198، 2202 و رجوع به دیوذتوس و ایران تألیف گرشمن ترجمه محمد معین ص 217 ببعد شود
لغت نامه دهخدا
(تُ)
ابوالمورخین، هرودوت، مورخ معروف یونان قدیم در 484 قبل از میلاد متولد شد. به بابل و مصر و فلسطین رفت و اطلاعاتی راجع به مصریان قدیم کسب کرد. شرح جنگهای ایران و یونان را نوشت. تألیفاتش از گرانبهاترین آثار قدیم و مورد اطمینان شمرده میشود. او را پدر تاریخ لقب داده اند. در 420 قبل از میلاد در ایتالیادرگذشت. (فرهنگ عمید). هردوت. رجوع به هردوت شود
لغت نامه دهخدا
(مَ زَ)
از بلوکات ولایات آبادۀ فارس. آب و هوای آن معتدل و اراضی آن از رود پلوار مشروب می شود. از نظر جغرافیایی به سه ناحیه تقسیم می شود: خفرک علیا، خفرک سفلی، مرودشت که دارای 53 قریه می باشد. (از جغرافیای سیاسی کیهان). اصطخر و مرودشت، اصطخر در ایام ملوک فرس دارالملک ایشان بوده است... و اکنون اصطخر دیهکی است کی در آنجاصد مرد باشند و رود کر هم در میان مرودشت می آید. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 125 و 127 و 128). نام یکی ازدهستانهای هشتگانه بخش زرقان شهرستان شیراز است. و حدود آن عبارت است از: شمال به دهستان رامجرد و خفرک، از جنوب به دهستان حومه زرقان، از شرق به دهستان های خفرک و کربال از غرب به دهستان بیضا. این دهستان در قسمت شمال و شمال غربی بخش قرار گرفته و هوای آن معتدل و آب مشروب و زراعتی آن از رود خانه سیوند و چشمه تأمین میشود. رود کر از قسمت جنوبی دهستان جریان دارد. محصولات عمده آن غلات، برنج، صیفی، لبنیات. شغل مردمش زراعت و گله داری است. این دهستان از 53 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 22000 تن است، از آبادیهای مهم آن کار خانه قند فتح آباد، کنار رجاآباد است. راه شیراز به اصفهان از وسط این دهستان کشیده شده و کار خانه قند مرودشت و خرابه های تخت جمشید (کاخ آپادانا) و استخر از عصر هخامنشیان دراین دهستان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(فُ دَ)
ولایت بنگاله را گویند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
جمع واژۀ برود. ادویه ای که چشم را خنک کند. (یادداشت دهخدا). و رجوع به برود شود
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ)
برومند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(پْرو / پِ دُنْ)
پیر پل. نقاش فرانسوی متولد در کلونی. پس از اکمال دروس خود در دیژن بسال 1870 میلادی به پاریس شد و بعد سفری به ایتالیا کرد و از سال 1789 در پاریس اقامت گزید و به افکار انقلابی گرائید. در ایام انقلاب زندگانی دشوارپرکشاکشی داشت و معاش خود را از نقاشی و رسم و تصویرسازی بدست میکرد و تنگدستی او تا عصر امپراطوری ناپلئون دوام یافت و مردم چنانکه می بایست به مقام بلند وی در هنر پی نبردند در این عصر جمعی متفنن به جمعآوری آثار وی پرداختند و گشایشی در کار او پدید آمد. او حقاً بزرگترین مبتکر نقاشی عصر خویش است بهترین آثار او ’عدالت و انتقام در پی جنایت’ و ’ربودن پسیشه (پسوخه) ’ است و به سال 1823 میلادی در پاریس درگذشت
لغت نامه دهخدا
تصویری از برودت
تصویر برودت
سردی، خنکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برودست
تصویر برودست
برومند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رودست
تصویر رودست
بالا دست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هروتوم
تصویر هروتوم
اسفرزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هردست
تصویر هردست
از یاهردستی. ازهرصنف ازهرقسم: (دیگر روز فوجی قوی ازاعیان بیرون آمدند: علویان وقضات وایمه وفقها وبزرگان وبسیارمردم عامه از هردستی اتباع ایشان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هروقت
تصویر هروقت
همه وقت: (بمواسات خویش هروقت اوراازخودشاکرداری)، گاه بگاه: (روز مشاهده میکرد که مارازسوراخ درباغ آمد وزیرگلبنی که هروقت آنجا آسایش دادی پشت برآفتاب کرد وبخفت) یابه هروقت. درهرزمان: (ودراین میانه بهروقت انتهازفرصتی میکردم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برودت
تصویر برودت
((بُ دَ))
سرد شدن، خنک شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرودست
تصویر فرودست
زیر دست، پست، فرومایه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رودست
تصویر رودست
((دَ))
بالادست، بالاتر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برودت
تصویر برودت
سرما
فرهنگ واژه فارسی سره
زیردست، پست، دون، فرومایه، حقیر، ناتوان
متضاد: بالادست، فرادست
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
Both
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
les deux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کیسه ی سر دوخته
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
ambos
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
ambos
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
obajętny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
оба
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
обидва
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
beide
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
beide
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از هر دو
تصویر هر دو
entrambi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی