معنی هروقت - فرهنگ لغت هوشیار
معنی هروقت
- هروقت
- همه وقت: (بمواسات خویش هروقت اوراازخودشاکرداری)، گاه بگاه: (روز مشاهده میکرد که مارازسوراخ درباغ آمد وزیرگلبنی که هروقت آنجا آسایش دادی پشت برآفتاب کرد وبخفت) یابه هروقت. درهرزمان: (ودراین میانه بهروقت انتهازفرصتی میکردم) همه وقت: (بمواسات خویش هروقت اوراازخودشاکرداری)، گاه بگاه: (روز مشاهده میکرد که مارازسوراخ درباغ آمد وزیرگلبنی که هروقت آنجا آسایش دادی پشت برآفتاب کرد وبخفت) یابه هروقت. درهرزمان: (ودراین میانه بهروقت انتهازفرصتی میکردم)
فرهنگ لغت هوشیار