جدول جو
جدول جو

معنی هرروز - جستجوی لغت در جدول جو

هرروز
همه روز
تصویری از هرروز
تصویر هرروز
فرهنگ فارسی عمید
هرروز
همه روز همهءایام
تصویری از هرروز
تصویر هرروز
فرهنگ لغت هوشیار
هرروز
روزانه، یومیه
متضاد: شبانه، هرشب
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هرروزه
تصویر هرروزه
ویژگی کاری که هرروز انجام بدهند، همیشه، دائم
فرهنگ فارسی عمید
(هَِ)
نام شهری است مشهور. (برهان). تلفظ قدیم نام جزیره هرمز. (از حاشیۀ برهان چ معین). بر نیم فرسنگ دریای اعظم است. جایی سخت گرم است و بارگه کرمان است. (حدود العالم). رجوع به هرمز شود
لغت نامه دهخدا
(هََ)
صدق و آن خبر دادن در چیزی باشد چنانکه حق اوست. (برهان). ظاهراً برساختۀفرقۀ آذرکیوان است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
آنچه که درهرروز یک بار انجام پذیرد، پیوسته دایما، سوره ای یادعایی یااسمی که هرروز آنرابایدبخوانند، ورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هروز
تصویر هروز
هرروز: گارزی که همت جامه مرتفع دارد و همه روز درآب ایستد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرروزه
تصویر هرروزه
((هَ زِ))
پیوسته، دایماً، آن چه که در هر روز یک بار انجام پذیرد، سوره ای یا دعایی یا اسمی که هر روز آن را باید بخوانند، ورد
فرهنگ فارسی معین
پیوسته، روزمره، مدام
فرهنگ واژه مترادف متضاد