جدول جو
جدول جو

معنی هربر - جستجوی لغت در جدول جو

هربر
کج و کوله، راه غیرمستقیم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هوبر
تصویر هوبر
(پسرانه)
دربردارنده نیکی، نام میرآخور داریوش پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هژبر
تصویر هژبر
(پسرانه)
هزبر، شیر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هزبر
تصویر هزبر
(پسرانه)
هژبر، شیر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هربد
تصویر هربد
هیربد، موبدانی که علاوه بر موبدی سمت استادی و آموزگاری هم داشته اند، معلم علوم دینی زردشتی، قاضی زردشتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همبر
تصویر همبر
هم پهلو، برابر، همنشین، همراه، قرین و نظیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هرهر
تصویر هرهر
صدای خندۀ بلند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پربر
تصویر پربر
درختی که میوۀ بسیار دارد، پرمیوه، پربار، پرثمر
پرپهنا، پهن، عریض
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هریر
تصویر هریر
زوزۀ سگ، بانگ سگ از سرما، مکروه داشتن و ناپسند داشتن چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بربر
تصویر بربر
وحشی، ویژگی حیوانی که اهلی نشده و از انسان گریزان باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هزبر
تصویر هزبر
شیر درنده، کنایه از سخت، درشت، ستبر، کنایه از دلیر، برای مثال به پیکار دشمن دلیران فرست / هزبران به آورد شیران فرست (سعدی۱ - ۷۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هژبر
تصویر هژبر
سخت، درشت، ستبر، دلیر
شیر درنده، قسوره، ریبال، اصلان، هرماس، همام، ضرغام، صارم، شیر ژیان، شیر شرزه، هزبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رهبر
تصویر رهبر
کسی که دیگری را راهنمایی کند، راهنما، راهبر، در علوم سیاسی بالاترین مقام در جمهوری اسلامی ایران، ولی فقیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دربر
تصویر دربر
در بغل، در کنار، در سینه
دربر داشتن: در بغل داشتن، شامل بودن
دربر کشیدن: در آغوش کشیدن
دربر گرفتن: شامل بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هژبر
تصویر هژبر
بر ساخته از هزبر شیر دلیر شیر هژبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هریر
تصویر هریر
زوزه سگ
فرهنگ لغت هوشیار
شدت وامتداد خنده (آهسته تر ازقهقه)، یا هروهر خندیدن، بشدخندیدن، شدت وامتداد خنده (آهسته تر ازقهقه)، یا هروهر خندیدن، بشدخندیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همبر
تصویر همبر
قرین و نظیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هزبر
تصویر هزبر
سخت پشت، ستبر و درشت، شیر بیشه، دلیر شیربیشه: (زان هزبران که نام اوبردند وزسرعجز پیش اومردند) (هفت پیکر) توضیح این کلمه بصورت (هژبر) تصحیف شده، پهلوان دلیر. یا هزبر وغا. دلیر میدان جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هربذ
تصویر هربذ
پارسی تازی گشته هیربد هربد، جمع هرابذه
فرهنگ لغت هوشیار
استاد آموزگار، شاگرد آموزنده، پیشوای دینی موبد موبدان، رئیس آتشگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دربر
تصویر دربر
در کنار، در سینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پربر
تصویر پربر
پهن، عریض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهبر
تصویر رهبر
راهنما، هادی، مرشد، امام، پیشوا، قائد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بربر
تصویر بربر
بربرنگاه کردن بکسی مستقیما بچشم او نگاه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هربو
تصویر هربو
گیاهی است شبیه به ضیمران وریحان: (اگر چه هربود چون ضمیران بوددرشکل کجاتوان شبه ضمیران به هربوکردک) (اثیرااخسیکتی)
فرهنگ لغت هوشیار
((بِ بِ))
حالتی است برای نگاه کردن و آن مستقیم و معنی دار به کسی یا چیزی نگاه کردن است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رهبر
تصویر رهبر
((رَ بَ))
پیشوا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هژبر
تصویر هژبر
((هُ ژَ))
شیر، هزبر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هزبر
تصویر هزبر
((هِ زَ))
شیر درنده، پهلوان، دلیر، و غا دلیر میدان جنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هرهر
تصویر هرهر
((هِ هِ))
صدای خنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هربد
تصویر هربد
((هِ بَ))
پیشوای دین زرتشتی، خدمتکار آتشکده، قاضی و مفتی زرتشتی، هیربد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همبر
تصویر همبر
((هَ بَ))
قرین، همنشین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رهبر
تصویر رهبر
Lead
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بربر
تصویر بربر
Barbarian
دیکشنری فارسی به انگلیسی