معنی هربد هربد((هِ بَ)) پیشوای دین زرتشتی، خدمتکار آتشکده، قاضی و مفتی زرتشتی، هیربد تصویر هربد فرهنگ فارسی معین
هربد هربد هیربد، موبدانی که علاوه بر موبدی سمت استادی و آموزگاری هم داشته اند، معلم علوم دینی زردشتی، قاضی زردشتی فرهنگ فارسی عمید
هربد هربد خادم آتشکده باشد و قاضی گبران و آتش پرستان را نیز گویند و بعضی خداوند و حاکم آتشکده را هم گفته اند. (برهان). هیربد. معرب آن هربذ است. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به هیربد و هربذ و هرابذه شود لغت نامه دهخدا
هیربد هیربد شاگرد، آموزنده، از شخصیتهای شاهنامه، نام دانایی پاکدل و کلید دار سرا پرده کیکاووس پادشاه کیانی فرهنگ نامهای ایرانی
هیربد هیربد موبدانی که علاوه بر موبدی سمت استادی و آموزگاری هم داشته اند، معلم علوم دینی زردشتی، قاضی زردشتی فرهنگ فارسی عمید