جدول جو
جدول جو

معنی هذه - جستجوی لغت در جدول جو

هذه
(ها ذِ هی)
مؤنث هذا. رجوع به هذا شود
لغت نامه دهخدا
هذه
مونث هذا این: مادینه مونث هذا
تصویری از هذه
تصویر هذه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هذر
تصویر هذر
سخن بیهوده و بد گفتن، بیهوده گویی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هبه
تصویر هبه
دادن چیزی به کسی بدون عوض، بخشش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هذه السنه
تصویر هذه السنه
امسال، سالی که در آن هستیم، سال جاری، در سالی که در آن هستیم، در سال جاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همه
تصویر همه
تمام، جمله، جمیع مثلاً همه آمدند،
همگی مثلاً آن ها همه آمدند،
هر مثلاً همه طرف را گشتم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هذا
تصویر هذا
اسم اشاره، این، اشاره به شخص یا شیء نزدیک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هره
تصویر هره
لیخنیس، گیاهی خودرو سمی با با گل های بنفش و غوزه ای شبیه غوزۀ خشخاش با دانه های سیاه و تلخ کوچک که در کشتزار جو و گندم می روید، هربنگ، لیخنس، لخنیس
مقعد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هله
تصویر هله
کلمۀ امر از هلیدن، بگذار، دست بردار
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
برنده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به هذّاذ شود. قرب هذهاذ، قرب دور و دشوار یا قرب شتاب. (منتهی الارب). رجوع به قرب شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از هره
تصویر هره
معقد، نشستگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذر
تصویر هذر
سخن بیهوده و بد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هکه
تصویر هکه
جستن گلو فواق. توضیح سکسکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوذه
تصویر هوذه
سنگخواره ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همه
تصویر همه
تمام، جمله
فرهنگ لغت هوشیار
بومهن تنبه زمین لرزه، آشوبگر شهر آشوب: زن هزت در فارسی شادمانی، آوای جوشش، آوای تندر، فراخ خویی خرسندی یک بارجنباندن تحریک. نوع جنباندن تحریک: (کاین تانی پرتورحمان بود وان شتاب ازهزه شیطان بود) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هده
تصویر هده
حق راست ودرست، مقابل بیهده بیهوده: (مهرجویی (خواهی) زمن وبی مهری هده خواهی زمن وبیهده ای) (رودکی)، فایده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذا
تصویر هذا
این: نرینه این (اشاره بشخص یا شی نزدیک)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذف
تصویر هذف
زرنگ، شتابان: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذره
تصویر هذره
از ریشه پارسی هرزه گوی یاوه درای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاه
تصویر هاه
کلمه تهدید، حکایت خنده خندنده، حکایت نوحه نوحه سرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هبه
تصویر هبه
آنچه که ببخشد، جایزه، عطیه
فرهنگ لغت هوشیار
لذت در فارسی: هونیاکی مزه خوشی رو در روی درد لذت: بر سر خوان سخن لذت: بر سر خوان لذه ز من خواه که نیست در ابای سخن هیچ سیه کاسه دک. (سیف اسفرنگی. انجمن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پذه
تصویر پذه
پد غرب وزک ترنگوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذه السنه
تصویر هذه السنه
امسال امسال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هله
تصویر هله
((اِصت.))
حرف تنبیه، هلا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هله
تصویر هله
((هَ لَ))
هذیان، حرف بیهوده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هله
تصویر هله
((هِ لِ))
فعل امر از هلیدن، بگذار، دست بردار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هزه
تصویر هزه
((هَ زِّ))
تحریک، یک بار جنباندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هذر
تصویر هذر
((هَ ذِ))
مرد بسیار سخن و بیهوده گوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هذر
تصویر هذر
((هَ ذَ))
پریشان گفتن، سخن باطل گفتن، سخن بیهوده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هذا
تصویر هذا
((هاذا))
این (اشاره به شخص یا شیء نزدیک)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هده
تصویر هده
((هُ دَ یا د))
حق، راست و درست، فایده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همه
تصویر همه
کل، تمام، کلیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هده
تصویر هده
حق
فرهنگ واژه فارسی سره