جدول جو
جدول جو

معنی هذ - جستجوی لغت در جدول جو

هذ
(هَِ ذذ)
بسیار برنده و عاصم آن را به ضم اول ضبط کرده است. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هذر
تصویر هذر
سخن بیهوده و بد گفتن، بیهوده گویی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هذیان
تصویر هذیان
بیهوده گفتن در حالت بیماری یا خواب، گفتار بیهوده و غیرمعقول در حال بیماری و اشتداد تب، کنایه از بیهوده گویی، پریشان گویی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هذا
تصویر هذا
اسم اشاره، این، اشاره به شخص یا شیء نزدیک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هذه السنه
تصویر هذه السنه
امسال، سالی که در آن هستیم، سال جاری، در سالی که در آن هستیم، در سال جاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هذلولی
تصویر هذلولی
از اشکال هندسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هذلوغه
تصویر هذلوغه
زشت چهره بد ریخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذا
تصویر هذا
این: نرینه این (اشاره بشخص یا شی نزدیک)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذر
تصویر هذر
سخن بیهوده و بد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذروف
تصویر هذروف
شتابان تند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذف
تصویر هذف
زرنگ، شتابان: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذلوغ
تصویر هذلوغ
لب کلفت لفج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذره
تصویر هذره
از ریشه پارسی هرزه گوی یاوه درای
فرهنگ لغت هوشیار
بافه چاش (چاش غله)، گودی پنهان، پشته خرد، ابرتنک، آغاز شب سر شب، گزند، سبک سنگ (سبک وزن) -1 سبک (تیر گرگ)، مردسبک، اسب درازودرشت اندام، آفت فتنه، ابرباریک
فرهنگ لغت هوشیار
هذلولی در فارسی بنگرید به هایپر بول مکان هندسی مجموعه نقاطی است ازیک صفحه که تفاضل فاصله های هریک ازآن نقاط ازدونقطه ثابت درصفحه موسوم به کانون مقداری ثابت باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذه
تصویر هذه
مونث هذا این: مادینه مونث هذا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذه السنه
تصویر هذه السنه
امسال امسال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذیانات
تصویر هذیانات
جمع هذیان، ژاژها یان ها یاوه ها جمع هذیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذیان
تصویر هذیان
بیهوده گوئی، پرت و پلا، تکلم غیر معقول از بیماری یا جز آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذیان گفتن
تصویر هذیان گفتن
بیهوده گفتن درهنگام بیماری و جزآن: (گفتی آنرا بخواب دیدستم یاکسی گفت نپیش من هذیان) (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذیان گویی
تصویر هذیان گویی
ژاژ گویی پرت و پلا گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هذا
تصویر هذا
((هاذا))
این (اشاره به شخص یا شیء نزدیک)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هذر
تصویر هذر
((هَ ذَ))
پریشان گفتن، سخن باطل گفتن، سخن بیهوده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هذر
تصویر هذر
((هَ ذِ))
مرد بسیار سخن و بیهوده گوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هذلول
تصویر هذلول
((هُ))
سبک، مرد سبک، اسب دراز و درشت اندام، آفت، فتنه، ابر باریک
فرهنگ فارسی معین
یکی از منحنی های مقاطع مخروطی است که سطح آن موازی با محور اصلی سطح مخروطی است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هذیان
تصویر هذیان
((هَ))
پریشان گویی، گفتار بیهوده و پرت و پلا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هذیان
تصویر هذیان
چرند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هذیان گو
تصویر هذیان گو
Delirious
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هذیان گو
تصویر هذیان گو
delirante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هذیان گو
تصویر هذیان گو
delirante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هذیان گو
تصویر هذیان گو
delirium
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هذیان گو
تصویر هذیان گو
бредовый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هذیان گو
تصویر هذیان گو
маревний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هذیان گو
تصویر هذیان گو
delirant
دیکشنری فارسی به هلندی