جدول جو
جدول جو

معنی هذلول

هذلول((هُ))
سبک، مرد سبک، اسب دراز و درشت اندام، آفت، فتنه، ابر باریک
تصویری از هذلول
تصویر هذلول
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با هذلول

هذلول

هذلول
بافه چاش (چاش غله)، گودی پنهان، پشته خرد، ابرتنک، آغاز شب سر شب، گزند، سبک سنگ (سبک وزن) -1 سبک (تیر گرگ)، مردسبک، اسب درازودرشت اندام، آفت فتنه، ابرباریک
فرهنگ لغت هوشیار

هذلول

هذلول
مرد سبک، سبک از تیر و گرگ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، اسب دراز درشت اندام. (منتهی الارب). اسب دراز سخت اندام. (اقرب الموارد) ، پشتۀ خرد. (منتهی الارب). تل صغیر. (اقرب الموارد) ، آبراهۀ خرد، ریگ ریزه، آفت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، فتنه. (منتهی الارب) ، اول شب یا بقیۀ آن، باران که از دور دیده شود، ابر باریک. ج، هذالیل. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

هذلولی

هذلولی
هذلولی در فارسی بنگرید به هایپر بول مکان هندسی مجموعه نقاطی است ازیک صفحه که تفاضل فاصله های هریک ازآن نقاط ازدونقطه ثابت درصفحه موسوم به کانون مقداری ثابت باشد
فرهنگ لغت هوشیار

هذلولی

هذلولی
یکی از منحنی های مقاطع مخروطی است که سطح آن موازی با محور اصلی سطح مخروطی است
فرهنگ فارسی معین

ذهلول

ذهلول
اسپ نیکورو. (منتهی الارب). اسب نیک رو. (مهذب الاسماء). جواد از خیل
لغت نامه دهخدا

ذهلول

ذهلول
نام کوهی است سیاه. و اصمعی آرد:
اذا جبل الذهلول زال کانه
من البعد زنجی علیه جوالق.
، نام موضعی است که آنرا معدن الشجرتین نیز گویند
لغت نامه دهخدا