جدول جو
جدول جو

معنی هخامنشی - جستجوی لغت در جدول جو

هخامنشی
از خاندان هخامنش مثلاً پادشاه هخامنشی، مربوط به سلسلۀ هخامنشی مثلاً سربازان هخامنشی
تصویری از هخامنشی
تصویر هخامنشی
فرهنگ فارسی عمید
هخامنشی
(هََ مَ نِ)
منسوب به هخامنش سردودمان شاهنشاهان پارس. رجوع به هخامنش شود
لغت نامه دهخدا
هخامنشی
منسوب به هخامنش. ازخاندان هخامنش، مربوط بسلسله هخامنشی: (هنر هخامنشی)
تصویری از هخامنشی
تصویر هخامنشی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هخامنش
تصویر هخامنش
(پسرانه)
دوستار اندیشه، نام جد کورش کبیر، در پارسی باستان مرکب از هخا (دوست و یار) + منش (فهم و شعور)، نام سر سلسله خاندان هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
سکوت، سخن نگفتن، برای مثال دو چیز طیرۀ عقل است دم فروبستن / به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی (سعدی - ۵۳)، از میان رفتن شعله، گرمی، روشنایی یا جریان برق چیزی
فرهنگ فارسی عمید
(هََ مَ نِ)
موافق نوشتۀ هرودت این خانواده از خانوادۀ پارساگادیها بودند و قبل از قیام کورش بزرگ علیه آخرین پادشاه ماد، در پارس اقامت داشتند. چنانکه از نوشۀ هرودت درباره نسب نامۀ کورش و داریوش اول و خشیارشا برمی آید سرسلسلۀ این خاندان هخامنش است و بعد از او اشخاصی به این ترتیب آمدند:
چش پش اول، کبوجیۀ اول، کورش اول، چش پش دوم. از اینجا سلسلۀ هخامنشی دو شاخه میشود. شاخۀ نیاکان کورش بزرگ اند و شاخۀدیگر نیاکان داریوش اول. چون بانی سلطنت پارس کورش بزرگ بود ما این شاخه را اصلی و شاخۀ دیگر را فرعی مینامیم. شاخۀ اصلی بقول هرودت اینها بودند: کورش دوم، کبوجیۀ دوم و کورش سوم (همان کورش بزرگ) ، و شاخۀ فرعی اینها: آریارمنا، ارشام، ویشتاسپ و داریوش اول. این است اطلاعاتی که هرودت میدهد و کتیبه های داریوش اول و استوانه ای که از کورش بزرگ در بابل یافته اند گفته های هرودت را تأیید میکند. اگرچه شاهان مذکوردر ذکر نسب خود از چش پش دوم بالاتر نرفته اند - یعنی همینکه به چش پش میرسند فوراً به اسم هخامنش میگذرند - ولی چون تمام نه اسم فهرست هرودت (از چش پش دوم تا داریوش اول) با کتیبه ها تطبیق میکند دلیلی نداریم که در سه اسم دیگر (از چش پش دوم به بالا) تردید کنیم. بنابراین سرسلسلۀ دودمان، هخامنش بود و ترتیب شاهان سلسله تا کورش بزرگ چنانکه ذکر شد.
... مطابق کتیبه های داریوش اول و اردشیر سوم هخامنشی، ویشتاسپ، ارشام و اریارمنه شاه نبوده اند هخامنش را هم نه کورش بزرگ به شاهی یاد کرده است و نه داریوش اول. بنابراین باید او را فقط رئیس خانواده دانست. دودمان هخامنشی در پارس اقامت داشته و در دوران فترت حکومت ایلام یکی از شاهان هخامنشی، آن ناحیه را که انزان میخوانده اند ضمیمۀ متصرفات خود کرده و خویشتن را شاه ’انزان’ خوانده است. در اینجا این سؤال پیش می آیدکه کدامیک از نیاکان کورش بزرگ این کار را انجام داده است ؟ اگر چه مدرکی در دست نیست تا بتوان جواب محققی به این سؤال داد ولی از اینکه کورش بزرگ در بیانیه ای که در بابل منتشر کرده نسب خود را به چش پش دوم رسانید و شاهان انشان یا انزان را - از زمان خود تا او- شاه بزرگ خوانده است، باید گفت که انضمام ایلام به پارس در زمان چش پش دوم بوده است.
داریوش اول مانند کورش در ذکر نسب خود همینکه به چش پش دوم رسیده فوراً به سر سلسلۀ دودمان گذشته است. ترتیب شاهان هخامنشی تا داریوش اول چنین بوده است:
هخامنش (سردودمان)
1- چش پش اول
2- کبوجیۀ اول
3- کورش اول
4- چش پش دوم
5- کورش دوم
شاخۀ اصلی
6- کبوجیۀ دوم
7- کورش سوم (بزرگ)
8- کبوجیۀ سوم (فاتح مصر)
- آریارمنه
شاخۀ فرعی
- ارشام
- ویشتاسب
9- داریوش اول
(این صورت طبق فهرستی است که مرحوم پیرنیا در ایران باستان آورده، ولی محققان اروپایی بر آن ایراداتی دارند).
به این سؤال که سلطنت هخامنشی ها در پارس در چه تاریخی شروع شده نمیتوان جواب درستی داد. نلدکه ابتدای سلطنت چش پش اول را در حدود 730 قبل از میلاد میداند ولی مدرکی برای عقیدۀ خود به دست نمیدهد. جز اینکه میگوید برای هر سه نسل دورۀ طبیعی صد سال است و این هم دلیل مؤثری نخواهد بود. بنابراین بطور کلی نمیتوان گفت که شروع حکومت این خاندان در پارس در چه تاریخی بوده است.
اطلاعات ما راجع به پارس از زمان کورش بزرگ شروع میشود و فقط معلوم است که پارس در حدود نیمۀ قرن هفتم پیش از میلاد دست نشاندۀ مادها بوده است. زیرا هرودت صریحاً میگوید که، فرورتیش پارس را مطیع کرد. کرسی پارس یا پایتخت امرا مطابق نوشتۀ هرودت پاسارگاد بود. (از ایران باستان، پیرنیا ص 228 ببعد).
با شروع سلطنت کورش بزرگ شاهنشاهی وسیعی در مشرق زمین ایجاد شد که تا حملۀ اسکندر پایدار ماند. شاهان بزرگ خاندان هخامنشی پس از کورش عبارتند از: کبوجیه، بردیای غاصب، داریوش اول، خشیارشا، اردشیر اول (درازدست) ، خشایارشای دوم، داریوش دوم، اردشیر سوم، آرسس، و آخرین پادشاه این خاندان داریوش سوم که اسیر قوای اسکندر و خیانت سرداران خود گردید و با قتل او سلطنت شاهنشاهان هخامنشی پایان یافت. سرگذشت و کارنامۀ هر یک از این شاهنشاهان در ذیل نام آنها آمده است. نیز رجوع به دورۀ ایران باستان پیرنیا شود
لغت نامه دهخدا
(هََ مَ نِ)
یا هخامنیش، در پارسی باستان مرکب از دو جزء است. جزء اول هخی به معنی دوست و یار و جزء دوم منیش ازمنه به معنی حس باطنی، فهم و شعور و اندیشیدن و جمعاً به معنی ’دوست منش’ است. وی سر دودمان سلسلۀ هخامنشی و جد اعلای کورش و داریوش است. (از حاشیۀ برهان چ معین). وی بزرگ خاندان خود و از مشاهیر فارس بوده اما به سلطنت نرسیده و نخستین کسی که از خانوادۀ او به حکومت فارس رسید فرزند او چش پش اول بود. (از ایران باستان پیرنیاج 1 ص 426 ببعد). رجوع به هخامنشی و هخامنشیان شود
لغت نامه دهخدا
(گَ / گِ مَ نِ)
عمل گدامنش
لغت نامه دهخدا
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
سخن ناگفتن، بی سخنی، عدم تکلم، بی کلام بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گدامنشی
تصویر گدامنشی
اکدا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
سکوت
فرهنگ واژه فارسی سره
گداپیشگی، گداصفتی، گداطبعی، لئامت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
تعتيمً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
Extinguishment
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
extinction
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
уничтожение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
כיבוי
دیکشنری فارسی به عبری
خویشتنداری، سکوت
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
بجھاؤ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
নিভিয়ে ফেলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
kuzimwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
sönme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
소멸
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
消火
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
pemadaman
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
अग्निशमन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
Erlöschung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
การดับ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
dooftoestand
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
extinción
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
estinzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
extinção
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
wygaszenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
гасіння
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خاموشی
تصویر خاموشی
熄灭
دیکشنری فارسی به چینی