هتنت السماء هتناً، باریدن ابر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه) (تاج العروس) ، پیاپی باریدن ابر. باریدن ابر مانند هطل یا فوق آن. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه) (منتهی الارب) (تاج العروس) ، سست و پیوسته باریدن ابر، باریدن ابر ساعتی و سپس سست شدن و سپس باز باریدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد). این کلمه مبدل هتل باشد، چه تبدیل لام به نون و نون به لام، نزد پیشینیان امری بسیار معمول و مشهور بوده است: هتلت السماء و هتنت. (نشوءاللغه ص 51). هتون. هتنان. تهتان. هتل. هتول. هتلان. تهتال. هطل. هطلان. تهطال. رجوع به هریک از این کلمات شود
هتنت السماء هتناً، باریدن ابر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه) (تاج العروس) ، پیاپی باریدن ابر. باریدن ابر مانند هطل یا فوق آن. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه) (منتهی الارب) (تاج العروس) ، سست و پیوسته باریدن ابر، باریدن ابر ساعتی و سپس سست شدن و سپس باز باریدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد). این کلمه مبدل هتل باشد، چه تبدیل لام به نون و نون به لام، نزد پیشینیان امری بسیار معمول و مشهور بوده است: هتلت السماء و هتنت. (نشوءاللغه ص 51). هتون. هتنان. تهتان. هتل. هتول. هتلان. تهتال. هطل. هطلان. تهطال. رجوع به هریک از این کلمات شود
بر طبق مجمل التواریخ و القصص، نام شهری است درهند که پایتخت وقویاهور بوده است. مرحوم بهار در حاشیه راجع به این کلمه آورده است: ’فرشته، پایتخت کوروان را که بعد بتصرف پاندوان در آمد، هستتناپور نامیده و باید متن ’مجمل التواریخ’ هستتناپور باشد’. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 117 متن و حاشیه شود
بر طبق مجمل التواریخ و القصص، نام شهری است درهند که پایتخت وقویاهور بوده است. مرحوم بهار در حاشیه راجع به این کلمه آورده است: ’فرشته، پایتخت کوروان را که بعد بتصرف پاندوان در آمد، هستتناپور نامیده و باید متن ’مجمل التواریخ’ هستتناپور باشد’. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 117 متن و حاشیه شود
جمع فتنه، خلالوش ها آشوب ها جاور (حالت)، گونه، آزمودن، به شگفت آوردن، به آشوب کشاندن، در آشوب افتادن، به آتش سوختن آزمودن، گداختن سیم و زر در آتش جهت امتحان، گمراه کردن - اختلاف کردم مردم در رای و تدبیر، آزمایش، اختلاف در آرا، گناه ورزی، گناه، عذاب محنت، جنگ ستیزه، آشوب، عبرت شگفتی، فریفته مفتون، دلداده عاشق، معشوقی که موجب فتنه و آشوب گردد، جمع فتن، درختی است از تیره سبزی آساها که یکی از گونه های درخت صمغ عربی است و دارای صمغی بسیار خوشبو می باشد درخت عطر عقاقی عقاقی عطری درخت عنبر، گیاهی است معطر از تیره اسفنجیان که به صورت درختچه است و به عنوان یک گیاه و به عنوان یک گیاه زمینی در باغها کشت می شود چای مکزیکی امبروسیا زربیح شای مکی چای مکه چای اسپانیا حشیشه المریم شای بیت المقدس
جمع فتنه، خلالوش ها آشوب ها جاور (حالت)، گونه، آزمودن، به شگفت آوردن، به آشوب کشاندن، در آشوب افتادن، به آتش سوختن آزمودن، گداختن سیم و زر در آتش جهت امتحان، گمراه کردن - اختلاف کردم مردم در رای و تدبیر، آزمایش، اختلاف در آرا، گناه ورزی، گناه، عذاب محنت، جنگ ستیزه، آشوب، عبرت شگفتی، فریفته مفتون، دلداده عاشق، معشوقی که موجب فتنه و آشوب گردد، جمع فتن، درختی است از تیره سبزی آساها که یکی از گونه های درخت صمغ عربی است و دارای صمغی بسیار خوشبو می باشد درخت عطر عقاقی عقاقی عطری درخت عنبر، گیاهی است معطر از تیره اسفنجیان که به صورت درختچه است و به عنوان یک گیاه و به عنوان یک گیاه زمینی در باغها کشت می شود چای مکزیکی امبروسیا زربیح شای مکی چای مکه چای اسپانیا حشیشه المریم شای بیت المقدس