جدول جو
جدول جو

معنی هاپرین - جستجوی لغت در جدول جو

هاپرین
گیر کردن غذا در گلو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاپریک
تصویر پاپریک
(پسرانه)
نام گیاهی خوشبو است (نگارش کردی: پاپریک)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هلپرین
تصویر هلپرین
(دخترانه)
رقصیدن (نگارش کردی: ههپهین)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بافرین
تصویر بافرین
(دخترانه)
فرین لایق تحسین، درخور آفرین ب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بهارین
تصویر بهارین
(دخترانه)
منسوب به بهار، بهاری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کاترین
تصویر کاترین
(دخترانه)
پاک، بی آلایش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هلورین
تصویر هلورین
(پسرانه)
ریختن چیزی از بالا به پایین (نگارش کردی: ههوهرین)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بافرین
تصویر بافرین
درخور آفرین، لایق تحسین، برای مثال تو تا زادی از مادر بافرین / پر از آفرین شد سراسر زمین (فردوسی۱ - ۳۹۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از واپسین
تصویر واپسین
آخرین، پایانی، آخر، مؤخّر، اخیر، بازپسین، پسین
فرهنگ فارسی عمید
دروندان بیدینان ناگروایان پوشانندگان، جمع کافر، درووندان بیدینان ناگروایان پوشانندگان، جمع کافر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاصرین
تصویر قاصرین
جمع قاصر، کوتاهی کنندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قاهرین
تصویر قاهرین
جمع قاهر، چیرگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاپتین
تصویر کاپتین
سلطان سروان، فرمانده، ناخدای کشتی، رهبر تیم ورزش
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مهاجر، کار داکان فاتورایان جمع مهاجر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : (از صحابه کبار و مهاجرین انصار اشعار نقل کرده اند)
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره زنجبیلها که خاص مناطق گرم (هندو مالزی) میباشد و در حقیقت یکی از گونه های زرنباد محسوب میشود. ساقه های زیرزمینی این گیاه معطر است و مانند دیگر ادویه معطر (از قبیل هل وزردچوبه) در اغذیه برای خوشبو ساختن و تقویت بکار میرود و بعنوان ضد نزله نیز تجویز میشود جدوار: زدوار سطوال انتله ساطریوس ماه فرفین ماه فروین نر بسی: ماپروین جدوار اندلسی جدوار ختایی: زرنباد چینی جدوار سیاه جدوار اسود قره جدوار فاط. توضیح در برخی ماخذ نام زرنباد را نیز باین گیاه اطلاق کرده اند در حالیکه زرنباد گونه دیگری از این گیاه ولی مشابه آنست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماکرین
تصویر ماکرین
جمع ماکر
فرهنگ لغت هوشیار
باقی پاینده، باقی مانده، گذشته درگذشته، کوکبی که از تربیع تجاوز کرده و به تثلیث نرسیده باشد یا از تسدیس تجاوز کرده و به تربیع نرسیده است، جمع غابرین
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ناظر، کار گزاران ابیشگان ویناگران جمع ناظر. درحالت نصبی وجری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ناشر، پراگنشگران پراکنندگان جمع ناشر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی زیبا پونه خار گوله (گویش گیلکی) خارگله گربه گیا سنبل الطیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاشرین
تصویر فاشرین
سریانی تازی گشته سیاه دارو (گویش شیرازی) سپندان از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واپسین
تصویر واپسین
آخرین، متاخر، پس، آخر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غادرین
تصویر غادرین
جمع غادر، بیوند گران (سم) غدر کننده بیوفا، جمع غادرین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عابرین
تصویر عابرین
جمع عابر، رهگذ ران عابر
فرهنگ لغت هوشیار
جمع طاهر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) ائمه طاهرین باجداد طاهرین
فرهنگ لغت هوشیار
صابرون، جمع صابر، : شکیبایان جمع صابر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاپرون
تصویر شاپرون
فرانسوی کلاه تگاوی (تگاو قیف)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سایر اشخاص دیگر دیگران: خانمها با کالسکه روان گشتند و سایرین هم داخل خانه شدند
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده دیگران جمع سایر اشخاص دیگر دیگران: خانمها با کالسکه روان گشتند و سایرین هم داخل خانه شدند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ساحر، جادوگران افسونگران جمع ساحر در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) جادوگران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسپرین
تصویر آسپرین
فرانسوی درد بر از داروها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بافرین
تصویر بافرین
لایق تحسین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالرین
تصویر بالرین
رقاصه، رقصنده باله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سایرین
تصویر سایرین
دیگران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از واپسین
تصویر واپسین
اخیر، آخرین، نهایی، آخر
فرهنگ واژه فارسی سره