بلورین بلورین مها بین منسوب به بلور ساخته شده از بلور بلوری، جلیدیه. یا دست بلورین. دستی که مانند بلور صاف و شفاف باشد فرهنگ لغت هوشیار
هلاهین هلاهین هان، آگاه باش. برای آگاهاندن و تنبیه به کار می رود، برای مِثال رفتند به جمله یارکانت / بپسیج تو راه را هلاهین (ناصرخسرو - ۵۰) فرهنگ فارسی عمید
هلوچین هلوچین ریسمانی که کودکان ازجایی آویزند وبرآن نشیندودرهواآیند وروند، ارجوحه تاب فرهنگ لغت هوشیار
هلاهین هلاهین برای تنبیه وآگاهانیدن بکاررود: (رفتند بجمله یار کانت ببسیج تراه راهلاهین خ) (ناصرخسرو) فرهنگ لغت هوشیار
بلورین بلورین منسوب به بلور، ساخته شده از بلور، بلوری، جلیدیه، دست ِ، دستی که مانند بلور صاف و شفاف است فرهنگ فارسی معین