یوهان پیتر امیلیوس، (1805-1900 میلادی) موسیقیدان دانمارکی مصنف اپرا، مانند کریستن کوچک (از روی نوشتۀ هانس کریستین اندرسن)، باله و افسانه های عامیانۀ او با همراهی دامادش، گید چند شویم سمفونیک ’نوردیک سبجکت’، آوازهای دسته جمعی و غیره ... رئیس کنسرواتور کپنهاگ بود گئورگ، فیزیک دان آلمانی که در سال 1489 میلادی تولد یافت و به سال 1564 درگذشت، هارتمان اول کسی است که به تغییرات انحراف مغناطیسی بر روی خشکی متوجه شده است، (60 شرقی در رم، 10 در نورمبرگ، ...)، (شش بال تألیف جرج سارتون ص 134) یوهانس، آهنگساز آلمانی که در نیمۀ اول قرن هجدهم میلادی در هامبورگ متولد شد و در سال 1791 میلادی در کپنهاگ درگذشت، چندین اپرا در شهر کپنهاگ به معرض نمایش گذاشت، وی مصنف آواز ملی دانمارکی ’کریستیان شاه بر فراز دکل بزرگ’ است فن آو، شاعر حماسه سرای آلمانی که در حدود سال 1170 میلادی در سواب متولد شد و نزدیک به سال 1210 درگذشت
یوهان پیتر امیلیوس، (1805-1900 میلادی) موسیقیدان دانمارکی مصنف اپرا، مانند کریستن کوچک (از روی نوشتۀ هانس کریستین اندرسن)، باله و افسانه های عامیانۀ او با همراهی دامادش، گید چند شویم سمفونیک ’نوردیک سبجکت’، آوازهای دسته جمعی و غیره ... رئیس کنسرواتور کپنهاگ بود گئورگ، فیزیک دان آلمانی که در سال 1489 میلادی تولد یافت و به سال 1564 درگذشت، هارتمان اول کسی است که به تغییرات انحراف مغناطیسی بر روی خشکی متوجه شده است، (60 شرقی در رم، 10 در نورمبرگ، ...)، (شش بال تألیف جرج سارتون ص 134) یوهانس، آهنگساز آلمانی که در نیمۀ اول قرن هجدهم میلادی در هامبورگ متولد شد و در سال 1791 میلادی در کپنهاگ درگذشت، چندین اپرا در شهر کپنهاگ به معرض نمایش گذاشت، وی مصنف آواز ملی دانمارکی ’کریستیان شاه بر فراز دکل بزرگ’ است فُن آو، شاعر حماسه سرای آلمانی که در حدود سال 1170 میلادی در سواب متولد شد و نزدیک به سال 1210 درگذشت
از مامی گونیان ارمنستان است الیزه وارتابد مورخ ارمنی در شمار سپاهیان وی بوده است و وقایع جنگهای او را با ایرانیان یادداشت کرده و در کتابی به نام ’تاریخ وارتانیان’گنجانده است، (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 198)
از مامی گونیان ارمنستان است الیزه وارتابد مورخ ارمنی در شمار سپاهیان وی بوده است و وقایع جنگهای او را با ایرانیان یادداشت کرده و در کتابی به نام ’تاریخ وارتانیان’گنجانده است، (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 198)
نام پدر ساره بود عم ابراهیم علیه السلام، (از ترجمه طبری بلعمی چ بهار)، (به معنی کوه نشین) برادر ابراهیم و پدر لوط است، (قاموس کتاب مقدس) (ناظم الاطباء)، هاران بن آزر برادر ابراهیم پیغمبرو پدر لوط علیهماالسلام، (المعرب منصور جوالیقی چ مصر ص 123) (عیون الاخبار چ مصر ج 1 ص 215)، و ابراهیم را برادری بود، نام او هاران و لوط پسر او بود و ساره دخترعمش بود و هرکه علمش نداند پندارند که دو هاران یکی است و ساره خواهر لوط بوده است و هر دو برادرزادگان ابراهیم بود، (ترجمه طبری بلعمی ص 246 چ بهار)
نام پدر ساره بود عم ابراهیم علیه السلام، (از ترجمه طبری بلعمی چ بهار)، (به معنی کوه نشین) برادر ابراهیم و پدر لوط است، (قاموس کتاب مقدس) (ناظم الاطباء)، هاران بن آزر برادر ابراهیم پیغمبرو پدر لوط علیهماالسلام، (المعرب منصور جوالیقی چ مصر ص 123) (عیون الاخبار چ مصر ج 1 ص 215)، و ابراهیم را برادری بود، نام او هاران و لوط پسر او بود و ساره دخترعمش بود و هرکه علمش نداند پندارند که دو هاران یکی است و ساره خواهر لوط بوده است و هر دو برادرزادگان ابراهیم بود، (ترجمه طبری بلعمی ص 246 چ بهار)
امپراتور روم، که پس از مرگ تراژان در سال 117م، به جای وی نشست، آپ پیان اسکندرانی مورخ یونانی که در ابتدای قرن دوم میلادی به دنیا آمده است با وی همزمان است، هادریان مانند اکتاویوس اوگوست بر این عقیده بود که روم نباید در فکر بسط حدود شرقی خود باشد، از این رو، با دولت پارت کنار آمد و تمامی ایالات پارتی را به آن دولت پس داد و سپاهیان روم این ایالات را ترک کردند، در این باب آنچه میدانیم این است: 1 - آشور قدیم (آدیابن) را پارتها اشغال کردند، 2 - تمامی بین النهرین علیا به پارت سپرده شد، 3 - پارثاماسپات پادشاه ارمنستان شد و این کشور باز به حال سابق خود که پادشاهی از خانوادۀ اشکانی داشت و دولت روم او را نصب میکرد، بازگشت، 4 - در باب خسرون بعضی نویسندگان قدیم نوشته اند که مانند ارمنستان گردید، ولی از سکه هایی که به دست آمده معلوم است که مانند بین النهرین علیا به پارت تعلق یافت، بنابراین از بهره مندیهای تراژان در بدو امر چیزی برای رومیها نماند، این سیاست هادریان و کنار آمدن او با پارتیها باعث صلح ممتدی بین دولتین مزبور شد، ولی چون خسرو گذشت های هادریان را از شکست تراژان میدانست خود را رهین رومیها نشان نمی داد و حتی نزدیک بود روابط دوستانۀ بین دو دولت بهم بخورد، اما باز سیاست رومیها که مبنی بر مماشات بود فایق آمد، هادریان در سرحد ایران و روم ملاقاتی با خسرو کرد و مذاکراتی بین او و پادشاه اشکانی روی داد (122م،)، و هادریان دختر خسرو را، که در زمان تراژان اسیر شده بود به خسرو پس داد، از وقایع دیگر زمان او اینکه فرس من پادشاه گرجستان از هادریان رنجشی حاصل کرد و جهت آن را از اینجا میدانند، که او به جای اینکه پیش کشی لایقی برای امپراتور بفرستد، لباسهایی که از زر دوخته بودند فرستاد و هادریان بر اثر این هدایا کاری کرد که به پادشاه گرجستان برخورد، هادریان سیصد گناهکار را پیوسته بر آن میداشت که برای تفریح رومیها بازی دربیاورند و آنها را بخندانند، وقتی که لباسها را از طرف فرس من آوردند با تحقیر به آنها نگریسته دستور داد همه را به گناهکاران بسپارند تا در هنگام بازی بپوشند و فرس من از این عمل رنجیده خاطر گشت، ولی باید گفت که قبل از این قضیه هم روابط هادریان با پادشاه گرجستان چندان خوب نبود، زیرا در 130م، که امپراطور روم پادشاهان دست نشاندۀ ممالکی را که در تحت نفوذ روم بودند، برای ملاقات طلبید فرس من از تکریماتی که می بایست نسبت به امپراتور بجا آورد سرباز زد، هادریان در 138م، درگذشت و پسرخواندۀ او اورلیوس که در تاریخ به آن تونینوس پیوس معروف است به جای وی نشست، (تاریخ ایران باستان ج 3 صص 2487 - 2490، 2495 و 2501)
امپراتور روم، که پس از مرگ تراژان در سال 117م، به جای وی نشست، آپ پیان اسکندرانی مورخ یونانی که در ابتدای قرن دوم میلادی به دنیا آمده است با وی همزمان است، هادریان مانند اکتاویوس اوگوست بر این عقیده بود که روم نباید در فکر بسط حدود شرقی خود باشد، از این رو، با دولت پارت کنار آمد و تمامی ایالات پارتی را به آن دولت پس داد و سپاهیان روم این ایالات را ترک کردند، در این باب آنچه میدانیم این است: 1 - آشور قدیم (آدیابن) را پارتها اشغال کردند، 2 - تمامی بین النهرین علیا به پارت سپرده شد، 3 - پارثاماسپات پادشاه ارمنستان شد و این کشور باز به حال سابق خود که پادشاهی از خانوادۀ اشکانی داشت و دولت روم او را نصب میکرد، بازگشت، 4 - در باب خُسرون بعضی نویسندگان قدیم نوشته اند که مانند ارمنستان گردید، ولی از سکه هایی که به دست آمده معلوم است که مانند بین النهرین علیا به پارت تعلق یافت، بنابراین از بهره مندیهای تراژان در بدو امر چیزی برای رومیها نماند، این سیاست هادریان و کنار آمدن او با پارتیها باعث صلح ممتدی بین دولتین مزبور شد، ولی چون خسرو گذشت های هادریان را از شکست تراژان میدانست خود را رهین رومیها نشان نمی داد و حتی نزدیک بود روابط دوستانۀ بین دو دولت بهم بخورد، اما باز سیاست رومیها که مبنی بر مماشات بود فایق آمد، هادریان در سرحد ایران و روم ملاقاتی با خسرو کرد و مذاکراتی بین او و پادشاه اشکانی روی داد (122م،)، و هادریان دختر خسرو را، که در زمان تراژان اسیر شده بود به خسرو پس داد، از وقایع دیگر زمان او اینکه فرس من پادشاه گرجستان از هادریان رنجشی حاصل کرد و جهت آن را از اینجا میدانند، که او به جای اینکه پیش کشی لایقی برای امپراتور بفرستد، لباسهایی که از زر دوخته بودند فرستاد و هادریان بر اثر این هدایا کاری کرد که به پادشاه گرجستان برخورد، هادریان سیصد گناهکار را پیوسته بر آن میداشت که برای تفریح رومیها بازی دربیاورند و آنها را بخندانند، وقتی که لباسها را از طرف فرس من آوردند با تحقیر به آنها نگریسته دستور داد همه را به گناهکاران بسپارند تا در هنگام بازی بپوشند و فرس من از این عمل رنجیده خاطر گشت، ولی باید گفت که قبل از این قضیه هم روابط هادریان با پادشاه گرجستان چندان خوب نبود، زیرا در 130م، که امپراطور روم پادشاهان دست نشاندۀ ممالکی را که در تحت نفوذ روم بودند، برای ملاقات طلبید فرس من از تکریماتی که می بایست نسبت به امپراتور بجا آورد سرباز زد، هادریان در 138م، درگذشت و پسرخواندۀ او اورلیوس که در تاریخ به آن تونینوس پیوس معروف است به جای وی نشست، (تاریخ ایران باستان ج 3 صص 2487 - 2490، 2495 و 2501)
بصیغۀ تثنیه یعنی دو هجرت یکی هجرت به حبشه باشد و دیگری هجرت به مدینه. (ناظم الاطباء). دو هجرت، نخستین به حبشه و دیگری به مدینه. (مهذب الاسماء). در اصطلاح اسلام، هجرت به حبشه و هجرت به مدینه باشد. (از معجم متن اللغه). هجرت اول مهاجرت مسلمین است در صدر اسلام به حبشه برای گریز از آزار قریش و هجرت دوم مهاجرت پیغمبر اسلام و مسلمین است به مدینه. (از اقرب الموارد). دو هجرت مسلمانان است. نخست هجرت از مکه به حبشه در سال پنجم بعثت و دیگری هجرت به مدینه که در آن پیغمبر اسلام با گروهی از یاران و پیروان خود از مکه به مدینه مهاجرت کردند. تاریخ این هجرت که برابر با شانزدهم ژوئیه 622 میلادی بود مبداء تاریخ اسلام گشت. رجوع به ’هجرت صحابۀ پیغمبر به حبشه’ ذیل کلمه ’حبشه’ و ’هجرت اولی’ ذیل کلمه ’هجرت’ و ’هجرت پیغمبر’ ذیل ’هجرت’ شود. باید دانست که هجرت به حبشه نیز مکرر واقع شده است
بصیغۀ تثنیه یعنی دو هجرت یکی هجرت به حبشه باشد و دیگری هجرت به مدینه. (ناظم الاطباء). دو هجرت، نخستین به حبشه و دیگری به مدینه. (مهذب الاسماء). در اصطلاح اسلام، هجرت به حبشه و هجرت به مدینه باشد. (از معجم متن اللغه). هجرت اول مهاجرت مسلمین است در صدر اسلام به حبشه برای گریز از آزار قریش و هجرت دوم مهاجرت پیغمبر اسلام و مسلمین است به مدینه. (از اقرب الموارد). دو هجرت مسلمانان است. نخست هجرت از مکه به حبشه در سال پنجم بعثت و دیگری هجرت به مدینه که در آن پیغمبر اسلام با گروهی از یاران و پیروان خود از مکه به مدینه مهاجرت کردند. تاریخ این هجرت که برابر با شانزدهم ژوئیه 622 میلادی بود مبداء تاریخ اسلام گشت. رجوع به ’هجرت صحابۀ پیغمبر به حبشه’ ذیل کلمه ’حبشه’ و ’هجرت اولی’ ذیل کلمه ’هجرت’ و ’هجرت پیغمبر’ ذیل ’هجرت’ شود. باید دانست که هجرت به حبشه نیز مکرر واقع شده است
دهی است از بخش حومه شهرستان ارومیه دارای 120 تن سکنه. محصول عمده اش غله، انگور، توتون، چغندر و حبوب است. آب آن از رود خانه شهرچای است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از بخش حومه شهرستان ارومیه دارای 120 تن سکنه. محصول عمده اش غله، انگور، توتون، چغندر و حبوب است. آب آن از رود خانه شهرچای است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
حران شهری است از اقلیم چهارم به جزیره و جزیره به لغت عربی زمینی باشد که محاط به آب باشد و بلاد جزیره مملکتی است از اقلیم چهارم میانۀ فرات و دجله و دارالملک آن موصل و ارّان است ودیاربکر و ربیعه و دیارمضر و غیرها از بلاد آن است، حران و رقه و رأس عین و ماردین و قرقیا و نصیبین و سنجار و عانه و موش و اربل و خانور و میافارقین و غیره، منسوب به آن جزری باشد به حذف یا، گویند اول شهری که بعد از بابل ساخته شده شهر ’هاران’ بوده و هاران نام پدر ساره زن ابراهیم خلیل بوده، و قیل کان لابراهیم اخ یسمی ایضاً هاران و هو ابولوط و قال الجوهری فی الصحاح: حران اسم بلد و هو فعال مجوز یکون فعلان و النسبه علیه حرنانی علی غیر قیاس حرّانی علی ما علیه العله - انتهی، حران معرب هاران است و مولد حضرت ابراهیم علیه السلام هم در زمین بابل بوده، لهذا نام اورا براهام و فارسی دانند، (آنندراج) (انجمن آرا)
حران شهری است از اقلیم چهارم به جزیره و جزیره به لغت عربی زمینی باشد که محاط به آب باشد و بلاد جزیره مملکتی است از اقلیم چهارم میانۀ فرات و دجله و دارالملک آن موصل و ارّان است ودیاربکر و ربیعه و دیارمضر و غیرها از بلاد آن است، حران و رقه و رأس عین و ماردین و قرقیا و نصیبین و سنجار و عانه و موش و اربل و خانور و میافارقین و غیره، منسوب به آن جزری باشد به حذف یا، گویند اول شهری که بعد از بابل ساخته شده شهر ’هاران’ بوده و هاران نام پدر ساره زن ابراهیم خلیل بوده، و قیل کان لابراهیم اخ یسمی ایضاً هاران و هو ابولوط و قال الجوهری فی الصحاح: حران اسم بلد و هو فعال مجوز یکون فعلان و النسبه علیه حرنانی علی غیر قیاس حرّانی علی ما علیه العله - انتهی، حران معرب هاران است و مولد حضرت ابراهیم علیه السلام هم در زمین بابل بوده، لهذا نام اورا براهام و فارسی دانند، (آنندراج) (انجمن آرا)
نام جائی است، مواصلت کردن: سیدهادی با قصبه آمد و پدر من او را ارتباط کرد... و او را فرزندان و ذیل و عقب پدید آمد. (تاریخ بیهق) ، ربط بکسی دادن بدوستی: جدّمرا... از نیسابور بلطایف و کرامات بسیار با بیهق آورد و او را بمساعی خوب ارتباط فرمود و میان ایشان مکاتبات است در اخوانیات. (تاریخ بیهق) ، ارتباط فرس، معین کردن اسب بر رباط. (منتهی الارب)
نام جائی است، مواصلت کردن: سیدهادی با قصبه آمد و پدر من او را ارتباط کرد... و او را فرزندان و ذیل و عقب پدید آمد. (تاریخ بیهق) ، ربط بکسی دادن بدوستی: جدّمرا... از نیسابور بلطایف و کرامات بسیار با بیهق آورد و او را بمساعی خوب ارتباط فرمود و میان ایشان مکاتبات است در اخوانیات. (تاریخ بیهق) ، ارتباط فرس، معین کردن اسب بر رباط. (منتهی الارب)
تثنیه هجره دو فرا روی فرا روی به هبشه و فرا روی پیامبر اسلام (ص) تثنیه هجرت، درحالت نصبی و جری (درفارسی مراعات این قاعده نکنند) دوهجرت (مراد هجرت به حبشه وهجرتبه مدینه است)
تثنیه هجره دو فرا روی فرا روی به هبشه و فرا روی پیامبر اسلام (ص) تثنیه هجرت، درحالت نصبی و جری (درفارسی مراعات این قاعده نکنند) دوهجرت (مراد هجرت به حبشه وهجرتبه مدینه است)