جدول جو
جدول جو

معنی هاقل - جستجوی لغت در جدول جو

هاقل
موش نر
تصویری از هاقل
تصویر هاقل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باقل
تصویر باقل
گول، تره فروش، زمین سبز، دانه خور پرنده نشمه دار چوغان از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاقل
تصویر عاقل
خردمند، زیرک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ساقل
تصویر ساقل
روشنگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثاقل
تصویر ثاقل
سنگین، بیمار سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاقل
تصویر حاقل
پابرهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاقل
تصویر خاقل
گریزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاقل
تصویر صاقل
زداینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هایل
تصویر هایل
ترساننده، ترس آور، هولناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناقل
تصویر ناقل
نقل کننده، روایت کننده، جابه جا کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عاقل
تصویر عاقل
مفرد واژۀ عقلا، دانا، هوشیار، زیرک، خردمند، در فقه دهندۀ دیۀ مقتول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عاقل
تصویر عاقل
خردمند، دانا، هوشیار
فرهنگ لغت هوشیار
دست کم باری کمتر: رسول الله صلی الله علیه وسلم می گفتی: اللهم لاتکلنی الی نفسی طرفه عین ولااقل من ذلک. مرا یک چشم زدن باخود باز مگذار و کم از آن
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه چیزی را از جائی بجائی میبرد، نقل کننده خبر، راوی، روایت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هائل
تصویر هائل
ترساننده، ترس آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هایل
تصویر هایل
ترساننده. یا مرض هایل. مرض سخت موحش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هازل
تصویر هازل
لطیفه و بذله گو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاذل
تصویر هاذل
میانشب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاجل
تصویر هاجل
خوابیده خفته، جهانگرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هابل
تصویر هابل
فریبکار، فربه پرپیه، پیشه ور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باقل
تصویر باقل
((قِ))
زمین گیاه برآورده سبز شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عاقل
تصویر عاقل
((ق))
خردمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناقل
تصویر ناقل
((قِ))
حمل کننده، جابه جا کننده، نقل کننده، روایت کننده، انتقال دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هازل
تصویر هازل
((زِ))
هزل گوینده، مقابل جدگو. بیهوده گوی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هایل
تصویر هایل
((یِ))
هولناک، ترساننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هازل
تصویر هازل
هزل گوینده، لطیفه گو، کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، یاوه سرا، هرزه گو، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، مهذار، هرزه درای، افسانه پرداز، افسانه گو
فرهنگ فارسی عمید
вменяемый
دیکشنری فارسی به روسی