معنی عاقل
عاقل
sensato
تصویر عاقل
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با عاقل
عاقل
عاقل
خردمند، زیرک
فرهنگ واژه فارسی سره
عاقل
عاقل
مفردِ واژۀ عقلا، دانا، هوشیار، زیرک، خردمند، در فقه دهندۀ دیۀ مقتول
فرهنگ فارسی عمید
عاقل
عاقل
خردمند، دانا، هوشیار
فرهنگ لغت هوشیار
عاقل
عاقل
خردمند
فرهنگ فارسی معین
عاقل
عاقل
Sane
دیکشنری فارسی به انگلیسی
عاقل
عاقل
вменяемый
دیکشنری فارسی به روسی
عاقل
عاقل
vernünftig
دیکشنری فارسی به آلمانی
عاقل
عاقل
здоровий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
عاقل
عاقل
zdrowy na umyśle
دیکشنری فارسی به لهستانی