معنی هازل - فرهنگ فارسی معین
معنی هازل
- هازل((زِ))
- هزل گوینده، مقابل جدگو. بیهوده گوی
تصویر هازل
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با هازل
هازل
- هازل
- هزل گوینده، لطیفه گو، کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوِه گو، بیهودِه گو، یاوِه سُرا، هَرزِه گو، هَرزِه خا، خیرِه دَرا، ژاژدَرای، هَرزِه لاف، هَرزِه لای، یافِه دَرای، ژاژخا، مِهذار، هَرزِه دَرای، اَفسانِه پَرداز، اَفسانِه گو
فرهنگ فارسی عمید
هازل
- هازل
- هزل گو، مقابل جدگو. (قطر المحیط) (از اقرب الموارد) :
هر جدی هزل است پیش هازلان
هزلها جد است پیش عاقلان.
مولوی.
، بیهوده گوی، لطیفه گوی. (ناظم الاطباء) ، بازی کننده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، بیهوده. (منتهی الارب) ، مسخره. (نصاب الصبیان)
لغت نامه دهخدا