دهی است جزء دهستان دهشال بخش آستانۀ شهرستان لاهیجان، در 16هزارگزی خاور آستانه و 4هزارگزی دهشال واقع است. بصورت جلگه، معتدل و مرطوب میباشد و 265 تن سکنه دارد. آب آن ازاستخر و شغل اهالی زراعت و صیادی و حصیربافی است. محصول آن برنج، ابریشم، کنف است و مرغابی صید کنند و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان دهشال بخش آستانۀ شهرستان لاهیجان، در 16هزارگزی خاور آستانه و 4هزارگزی دهشال واقع است. بصورت جلگه، معتدل و مرطوب میباشد و 265 تن سکنه دارد. آب آن ازاستخر و شغل اهالی زراعت و صیادی و حصیربافی است. محصول آن برنج، ابریشم، کنف است و مرغابی صید کنند و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
ترسان. بیمناک. (یادداشت به خط مؤلف). - هراسنده شدن، ترسیدن. هراس داشتن: چو گنجینۀ غارش آمد به دست هراسنده شد مرد یزدان پرست. نظامی (شرفنامه ص 337). چو دید اختران را دل اندر هراس هراسنده شد مرد اخترشناس. نظامی. - هراسنده گشتن، هراسنده شدن. ترسیدن: نواحی شناسان راه آزمای هراسنده گشتند از آن ژرف جای. نظامی
ترسان. بیمناک. (یادداشت به خط مؤلف). - هراسنده شدن، ترسیدن. هراس داشتن: چو گنجینۀ غارش آمد به دست هراسنده شد مرد یزدان پرست. نظامی (شرفنامه ص 337). چو دید اختران را دل اندر هراس هراسنده شد مرد اخترشناس. نظامی. - هراسنده گشتن، هراسنده شدن. ترسیدن: نواحی شناسان راه آزمای هراسنده گشتند از آن ژرف جای. نظامی
آنکه چیزی میسازد صانع عامل، آماده کننده تهیه کننده، بنا بانی عمارت کننده، پدید آورنده امری تازه اختراع کننده مخترع مبدع موجد، جاعل، سازگار سازوار، نوازش کننده دلگرم کننده، بخشنده، علاج کننده موثر مفید (دارو)، ساز زننده نوازنده، کسی که آهنگ موسیقی سازد مصنف موسیقی
آنکه چیزی میسازد صانع عامل، آماده کننده تهیه کننده، بنا بانی عمارت کننده، پدید آورنده امری تازه اختراع کننده مخترع مبدع موجد، جاعل، سازگار سازوار، نوازش کننده دلگرم کننده، بخشنده، علاج کننده موثر مفید (دارو)، ساز زننده نوازنده، کسی که آهنگ موسیقی سازد مصنف موسیقی