جدول جو
جدول جو

معنی هاریس - جستجوی لغت در جدول جو

هاریس
جان، نویسندۀ انگلیسی، در سال 1666 میلادی متولد شد، در دانشگاه اکسفورد تحصیل کرد، وی از نویسندگان برجستۀ اولین دائرهالمعارف انگلیسی و بهترین نویسندۀ لغات فنی و هنری و نیز از نخستین اعضاء انجمن شاهی بود ومدتی نیابت ریاست آن انجمن را داشت، هاریس در سال 1719 وفات یافته است، (از دایرهالمعارف بریتانیکا)
ویلیام هنری (1883 میلادی)، ارگ نواز سنت ژرژ شاپل، ویندسور و مصنف موسیقی کلیسائی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اریس
تصویر اریس
(پسرانه)
زیرک، هوشیار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هاری
تصویر هاری
مرضی که در بعضی حیوانات مانند سگ، گربه و گرگ تولید می شود و دارای میکروب مخصوصی است و ممکن است بر اثر گزش حیوان مبتلا مانند سگ میکروب آن سرایت کند و باعث جنون هاری شود، داءالکلب، راژ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از واریس
تصویر واریس
ورم و برجستگی سیاهرگ یا عروق لنفاوی به خصوص در پاها
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
سختیها. (منتهی الارب). دواهی. مانند دهاریس بتقدیم دال. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
بئر اریس، چاهیست بمدینه نزدیک مسجد قبا. (منتهی الارب). خاتم پیامبر صلوات الله علیه در خلافت عثمان از دست عثمان در این چاه افتاد و یافته نشد
لغت نامه دهخدا
(اَ)
زیرک. هوشیار. (جهانگیری) (برهان) (رشیدی)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
کشاورز. (منتهی الارب). برزگر. (مهذب الاسماء). ج، اراریس (مهذب الاسماء) ، اریسون. (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(اِرْ ری)
برزگر. (مهذب الاسماء) (کنز اللغات). کشاورز. مزارع. (جهانگیری). زراعت کننده. (برهان). ج، اراریس، اریسون، ارارسه، ارارس.
لغت نامه دهخدا
ارکس. ارز. فوقا
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ مهراس. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به مهراس شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج است، در 15 هزارگزی جنوب خاور سنندج و 6 هزارگزی جنوب شوسۀ سنندج به همدان واقع شده، ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 495 تن سکنۀ کردی زبان است، از چشمه مشروب میشود و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است، زنان قالیچه و جاجیم و گلیم میبافند، راه مالرو دارد، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(هََ یِ)
جمع واژۀ هریسه. (یادداشت به خط مؤلف). رجوع به هریسه شود
لغت نامه دهخدا
نام محلی است در هند که در ’بشن پران’ ذکر آن آمده است. (ماللهند ص 63 ص 15)
لغت نامه دهخدا
نام شهری، گزنفون گوید کورش پس از جنگ با کرزوس و شکست دادن وی پس از عقد معاهده به دسته ای از سپاهیان سنگین اسلحۀ مصری که مردانه حرب و مقاومت کرده بودند شهرهائی در صفحات علیا داد که هنوز (زمان کزنفون) به شهرهای مصری معروفند و علاوه بر آن لاریس و سیل لن را که در نزدیکی سیمه و به مسافت کمی از دریاست بدانها بخشید و این محلها امروز هم در تصرف اعقاب مصریان است، (ایران باستان ج 1 ص 362)
لغت نامه دهخدا
شهر معروف و پایتخت کشور فرانسه بر ساحل رود سن بفاصله قلیلی از ملتقای سن با مارن، کرسی ایالت سن و مرکز حکومت فرانسه و اسقف نشین آن، دارای دیوان کشور و انستیتو، ادارات و وزارتخانه های فرانسه در آنجا متمرکز است و مرکز تلاقی کلیۀ راه آهنها و خطوط تلگرافی کشور میباشد و بواسطۀ قلاع اطراف در نوع خود بی نظیر است، موزه های هنرهای متنوعه و علوم و فنون، دانشکده ها و مدارس عالیه، کتابخانه ها و ادارۀ ضبط اسناد عمومی، بانک فرانسه، بانک رهنی و استقراضی و دیگر مؤسسات عمومی بدانجاست، صنایع آن از جهت تنوع بسیار جالب توجه و از حیث کیفیت و اصالت و زیبائی قابل اهمیت میباشد از قبیل جواهرسازی، بازیچه های کودکان، دوخت البسه ازهر نوع، مد، پوست حیوانات، اشیاء صنعتی خاص و جز آن، پاریس مرکز هنرها و یکی از وسیعترین و غنی ترین و زیباترین شهرهای عالم و پس از لندن در اروپا از جملۀ بلاد پرجمعیت تر و پس از رم در کثرت و هم زیبائی ابنیۀ عالی مقام اول را حائز است، از مهمترین ابنیۀ آن: لوور، پاله روایال، انوالید، بورس، نوتردام، پانته ئون، مادلن، ستون و اندم، ترکادرو، شهرداری، طاق نصرت کارّوسل، طاق نصرت اتوال، دروازۀ سن دنیس، دروازۀ سن مارتن و جز آن، جمعیت پاریس نزدیک سه میلیون میباشد، در عهد سزار محوطه ای از پاریس که بعدها نوتردام در آن بنا شد ’لوتس’ نام داشت و ساکنان آن پاریزی ئی خوانده میشدند و همین نام است که بعدها به پایتخت فرانسه داده شد، پاریزی ئیان در برابر فرماندهان سزار در حدود سال 52 قبل از میلاد سخت مقاومت کرده اند، لوتس اندک اندک در سواحل سن وسعت یافت و در سال 451 میلادی سنت ژنویو آنرا از هجوم قبایل خونخوار هون محفوظ داشت، این شهر که بتدریج بنام پاریزی ئی ها بجای لوتس به پاریس شهرت یافته بود پایتخت کلوویس و بعد بدست نرمان ها خراب شد اهالی آن در سال 885م، 271/ بر هجری قمری نرمانها قیام کردند و 13 ماه در محاصره بودند، پاریس بعهد فیلیپ اوگوست آبادتر از پیش شد و اصلاحاتی در آن صورت گرفت، از آن جمله حصار استواری گرد آن برآوردند و این حصار در قرن چهاردهم و باز در دورۀ سلطنت لوئی سیزدهم بزرگتر شد، از میان پادشاهان فرانسه سن لوئی و شارل پنجم و فرانسوای اول و لوئی دوازدهم، به یاری ذوق سلیم و توجه کامل خود در زیبائی و تزیین پاریس بیش از دیگران شرکت کرده اند، لوئی چهاردهم ساختمانهای زیبای بسیار در این شهر ایجاد کرد و لوئی فیلیپ و ناپلئون سوم نیز در این راه بسی کوشیده اند، در سال 1814م، 1229/ هجری قمری متفقین به پاریس وارد شدند و در 1815م، 1230/ هجری قمری پروسیان و انگلیسیان بر آن دست یافتند، در سال 1856م، 1272/ هجری قمری معاهدۀ پاریس جنگ کریمه را پایان بخشید، در سالهای 1870- 1871م، / 1286- 1287 هجری قمری محاصرۀ پاریس و واقعۀ کمرّن روی داد، در جنگ جهانگیر اول 1914-1918م، / 1332-1336 هجری قمری پاریس دو بار مورد تهدید آلمانیان قرار گرفت یک بار در سال 1914م، پیش ازنخستین جنگ مارن و یک بار در بهار 1918 که آلمانیان آنرا با هواپیما و توپهای دورزن بمباران کردند، حصار مستحکم قدیمی پاریس از سال 1921م، / 1339 هجری قمری به بعد ویران شد، و در سال 1940 پس از شکست قوای فرانسه از آلمان بدست سپاهیان آلمان افتاد و در 1945م، به نیروی سپاهیان فرانسه امریکا و انگلیس رهائی یافت
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان مشکین خاوری بخش مرکزی مشکین شهر که در 15 هزارگزی شمال مشکین شهر و 10 هزارگزی شوسۀ مشکین شهر به اردبیل در جلگه واقع است، هوایش معتدل و دارای 151تن سکنه میباشد آبش از چشمه و خیاوچای (رود خانه خیاو)، محصولش غلات، صیفی، شغل مردمش زراعت و گله داری وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
از شهرهای ایران بوده است. مرحوم پیرنیا آرد: که میرآخور تری تخم که در این موقع غائب بود وقتی از قضیۀ کشته شدن آقایش (تری تخم آگاه شد، پدر خود را نفرین کرده و با سپاهیان خود بطرف شهر زاریس شتافت. (ایران باستان ج 2 ص 961)
لغت نامه دهخدا
نام شهری بوده است، سلوکیدها برای یونانی کردن مشرق فعالیت زیاد کردندو عامل بزرگ یونانی کردن مشرق بودند، آپ پیان می گوید، سلوکیهای اول تقریباً شصت شهر در مشرق بنا کردند، آنتی گون اول کسی بود که مهاجرت یونانی ها را بمشرق شروع کرد و شهر آن تی گونی را در کنار ارن تسن در سوریه ساخت و نیز گویند که شهر پلا را او بنا کرد و بعدهاآن را آپاما نامیدند و اسکندریۀ ایسوس که اکنون الکساندرت نامند و در کنار دریای مغرب واقع است نیز ازاوست: از جمله شهرهائی که در زمان سلکوس اول و سایرسلوکیها ساخته شد، آپ پیان از شهرهای س تیرا، کال لیوپ، خاریس، هکاتوم پی لس (شهر صد دروازه) و آخه سخن می راند، (از تاریخ ایران باستان ج 3 صص 2110 - 2115)
لغت نامه دهخدا
بیاء مجهول و گاه برای رعایت قافیه بیای معروف نیز خوانند، (غیاث). ممال ادبار، بمعنی منحوس، نحوست، بدبختی و غیره. رجوع به ادبار شود:
در جهان چندانکه خواهی بیشمار
نیستی و محنت و ادبیر هست.
انوری.
نی پدر از نصح کنعان سیر شد
نی دمی در گوش آن ادبیر شد.
مولوی.
میخورد از غیب بر سر زخم او
از شکست توبه آن ادبیرجو.
مولوی.
که منه این سر مر این سرزیر را
هین مکن سجده مر این ادبیر را.
مولوی
لغت نامه دهخدا
فرانسوا د، کشیش ژانسنیست (پیرو ژان سینوس) که با اعمال عجیب وخارق العاده ای که کنوولسیونرها بر مزار او در قبرستان سن منار انجام می کردند شهرت یافته است، مولد بسال 1690م، 1017/ هجری قمری و وفات در 1727م، 1139/ هجری قمری
گاستون، پسر پلن پاریس دانشمند فقه اللغه که او را نیز مانند پدر آثار مهمی در باب شعر قرون وسطی است، مولد در آونه بسال 1839م، 1254/ هجری قمری و وفات در 1903م، 1320/ هجری قمری
پسر دوم پریام و هکوب شوهر ادنون و فریبندۀ هلن زن مه نه لاس و بنابر اساطیر یونانی اوست که سیب نفاق را به ونوس دادو موجب کینۀ ژونون و می نرو نسبت به شهر تروا شد
فرانسوا ادمن، امیرالبحر و دانشمند فرانسوی، مولد بسال 1806م، / 1220هجری قمری در برست و وفات در 1893م، / 1310 هجری قمری
ماتی یو، کشیش انگلیسی از پیروان سن بنوا، وی مؤلف ’وقایعنامۀ بزرگ انگلستان’ است، وفات بسال 1259م، / 656 هجری قمری
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
از بخشهای پنجگانه شهرستان اهر. حدود آن: از شمال بخش مرکزی اهر و از جنوب بخش بستان آباد و از خاور بخش مهربان و از باختر بخش ورزقان است. دهستان خانمرود با 16 آبادی و 11228 تن سکنه و دهستان بدوستان با 36 آبادی و 19919 تن سکنه جزء این بخش است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اریس
تصویر اریس
زیرک، هوشیار
فرهنگ لغت هوشیار
حالت وکیفیت هار دیوانگی جانوران خاصه سگ، بیماریی است. مرضی است عفونی که عاملش یک ویروس فیلتران است و بوسیله تحریکات عصبی که مهمترین آنها انقباضات عضلانی است مشخص میباشد حیوانات هار مرض را از راه گاز گرفتن بانسان انتقال میدهند. در انسان هنگامیکه ه
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته هریس دانه آرد شده پیش از آن که پخته شود طعامی که ازگوشت وحبوب ترتیب دهند وبهترین آنست که ازگندم و گوشت مرغ سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واریس
تصویر واریس
گشاد شدن ورید ها بخصوص در ساق پا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لاریس
تصویر لاریس
لارقس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاریس
تصویر تاریس
کشاورزی، کارگر گیری به کار گماری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاری
تصویر هاری
سرگین کش، کناس، خاکروبه کش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هاری
تصویر هاری
مرضی است عفونی که عاملش ویروسی به نام فیلتران است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از واریس
تصویر واریس
تورم رگ ها بویژه در پا
فرهنگ فارسی معین
حالت راه رفتن شکارچی در هنگام صید، در کمین نشستن، گیاهی
فرهنگ گویش مازندرانی
فرسودن پارچه در اثر ساییدگی، سوراخ شدن پارچه، سست
فرهنگ گویش مازندرانی
چموش
فرهنگ گویش مازندرانی
نام محلی در کوهستان کجور
فرهنگ گویش مازندرانی