معنی واریس
- واریس
- ورم و برجستگی سیاهرگ یا عروق لنفاوی به خصوص در پاها
واژههای مرتبط با واریس
واریس
- واریس
- گشاد شدن ورید ها بخصوص در ساق پا
واریس
- واریس
- تورم رگ ها بویژه در پا
وارسی
- وارسی
- نظارت، کنترل
تاریس
- تاریس
- کشاورزی، کارگر گیری به کار گماری
واریز
- واریز
- واریز کردن، خراب شدن، خرابی، واریز کردن مثلاً ریختن مقداری پول به یک حساب مشخص، فرو ریختن چیزی مثل گچ یا کاهگل از سقف یا دیوار، خراب شدن مثلاً دیوار اتاق واریز کرده بود
وارسی
- وارسی
- بازرسی، رسیدگی به کاری یا چیزی، ممیزی
لاریس
- لاریس
- لارقس
وارسی
- وارسی
- بازرسی
واریه
- واریه
- ماده شتر فربه، ششظماه از بیماریها
