دهی است از دهستان رودبال بخش داراب شهرستان فسا. در 6هزارگزی غرب باختر داراب در دامنۀ گرمسیری واقع است و یکصد تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و محصولش غلات و پنبه و حبوبات و شغل مردمش زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان رودبال بخش داراب شهرستان فسا. در 6هزارگزی غرب باختر داراب در دامنۀ گرمسیری واقع است و یکصد تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و محصولش غلات و پنبه و حبوبات و شغل مردمش زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان پشتکوه باشت و بابوئی بخش گچساران شهرستان بهبهان، در 86هزارگزی شمال گچساران و 12هزارگزی شمال جادۀ بهبهان به کازرون، در منطقۀ کوهستانی معتدل هوایی واقع است و دارای 800 تن سکنه است، آبش از چشمه و محصولش غلات، برنج، کنجد، حبوبات و شغل اهالی زراعت و حشم داری و عباو گلیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان پشتکوه باشت و بابوئی بخش گچساران شهرستان بهبهان، در 86هزارگزی شمال گچساران و 12هزارگزی شمال جادۀ بهبهان به کازرون، در منطقۀ کوهستانی معتدل هوایی واقع است و دارای 800 تن سکنه است، آبش از چشمه و محصولش غلات، برنج، کنجد، حبوبات و شغل اهالی زراعت و حشم داری و عباو گلیم بافی است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
جامه و فرش مستعمل که به کهنگی تمام نرسیده باشد، (آنندراج)، چیز مستعمل اما قابل استفاده، بین نو و کهنه، (فرهنگ عامیانۀ جمال زاده از فرهنگ فارسی معین)، مستعملی که کهنه و فرسوده نیست: افکنده طرح خرمی از سایه های نیم دامان دشت ساخته نو فرش نیمدار، اشرف (از آنندراج)، می شود زیر پیچ دستارش گلم نیمدار یک خروار، شفائی (از آنندراج)
جامه و فرش مستعمل که به کهنگی تمام نرسیده باشد، (آنندراج)، چیز مستعمل اما قابل استفاده، بین نو و کهنه، (فرهنگ عامیانۀ جمال زاده از فرهنگ فارسی معین)، مستعملی که کهنه و فرسوده نیست: افکنده طرح خرمی از سایه های نیم دامان دشت ساخته نو فرش نیمدار، اشرف (از آنندراج)، می شود زیر پیچ دستارش گِلِم نیمدار یک خروار، شفائی (از آنندراج)
دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان زنجان در 24هزارگزی جنوب شرقی زنجان و 3هزارگزی راه تهران، و در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 738 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولات عمده اش غلات و سیب زمینی و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان زنجان در 24هزارگزی جنوب شرقی زنجان و 3هزارگزی راه تهران، و در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 738 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولات عمده اش غلات و سیب زمینی و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
نیم کشیده. تیغ و تیر و مانند آن که تمام نکشیده باشند. (آنندراج). تیغ یا دشنه یا خنجری که آن را تا نیمه از نیام بیرون کشیده باشند. تیری که در کمان گذاشته و زه کمان را تا نیمه کشیده باشند: می خواست دوش عذر جفاهای او خیال صد تیر آه نیم کشم در کمان بماند. ؟ - نیم کش کردن،قسمتی از شمشیر و خنجر و مانند آن را از غلاف بیرون آوردن. (فرهنگ فارسی معین) : چوسبز نیمچه علم نیم کش کردی سیاه چهره شود راست جهل چون فرفخ. محمد نسوی (از فرهنگ فارسی معین)
نیم کشیده. تیغ و تیر و مانند آن که تمام نکشیده باشند. (آنندراج). تیغ یا دشنه یا خنجری که آن را تا نیمه از نیام بیرون کشیده باشند. تیری که در کمان گذاشته و زه کمان را تا نیمه کشیده باشند: می خواست دوش عذر جفاهای او خیال صد تیر آه نیم کشم در کمان بماند. ؟ - نیم کش کردن،قسمتی از شمشیر و خنجر و مانند آن را از غلاف بیرون آوردن. (فرهنگ فارسی معین) : چوسبز نیمچه علم نیم کش کردی سیاه چهره شود راست جهل چون فرفخ. محمد نسوی (از فرهنگ فارسی معین)
مزدور، (رشیدی) (جهانگیری) (آنندراج) (انجمن آرا)، رجوع به نیم کاره و نیم کاری شود: تو صاحب کار جبرئیلی بدگوی تو نیم کار شیطان، خاقانی، ، شاگرد، (یادداشت مؤلف)، صنعتگری را گویند که به دست افزار دیگران کار کند و از آنچه اجرت یابد به مالک دست افزار حصه دهد، (غیاث اللغات)، مناصفه کار، مضارب، (یادداشت مؤلف)، مزارع، (یادداشت مؤلف)، زارعی که به موجب عقد مزارعه نیمی از محصول دیم را می گیرد، (فرهنگ فارسی معین)، نیم کاره، هرچیز ناقص و ناتمام، (آنندراج)، کاری که نصفی یا برخی از آن را انجام داده اند، رجوع به نیم کاره شود، فرسوده شده، کارکرده، (ناظم الاطباء)، - نیم کار گذاشتن، ناتمام رها کردن، به آخر نرساندن: ز عجزقدرت کارش تمام صورت بست مصوری که شبیه تو نیم کار گذاشت، صائب (از آنندراج)
مزدور، (رشیدی) (جهانگیری) (آنندراج) (انجمن آرا)، رجوع به نیم کاره و نیم کاری شود: تو صاحب کار جبرئیلی بدگوی تو نیم کار شیطان، خاقانی، ، شاگرد، (یادداشت مؤلف)، صنعتگری را گویند که به دست افزار دیگران کار کند و از آنچه اجرت یابد به مالک دست افزار حصه دهد، (غیاث اللغات)، مناصفه کار، مضارب، (یادداشت مؤلف)، مزارع، (یادداشت مؤلف)، زارعی که به موجب عقد مزارعه نیمی از محصول دیم را می گیرد، (فرهنگ فارسی معین)، نیم کاره، هرچیز ناقص و ناتمام، (آنندراج)، کاری که نصفی یا برخی از آن را انجام داده اند، رجوع به نیم کاره شود، فرسوده شده، کارکرده، (ناظم الاطباء)، - نیم کار گذاشتن، ناتمام رها کردن، به آخر نرساندن: ز عجزقدرت کارش تمام صورت بست مصوری که شبیه تو نیم کار گذاشت، صائب (از آنندراج)
قصب السکر. (تحفۀ حکیم مؤمن). قسمی از نی که از عصیر آن شکر می سازند. (ناظم الاطباء). گیاهی است از تیره گندمیان که ساقۀهوائیش برخلاف گندمیان دیگر توپر است و نسج سلولی داخل ساقه محتوی مقدار زیادی شیرۀ قندی قابل استخراج می باشد. ساقۀ اصلی گیاه نیشکر در حقیقت ساقۀ زیرزمینی است که در زیر خاک می خزد و با ریشه اشتباه می شود. از این ساقۀ خزندۀ زیرزمینی در نقاط مختلف ساقۀهوائی خارج می شود. ریشه های افشان نیز در زیر خاک به وجود می آید. ساقۀ هوائی این گیاه به فواصل مختلف دارای گره هائی است که از محل این گره ها بر روی دو ردیف برگهای دندانه دار و روبانی شکل و متقابل و طویل - که مانند غلافی ساقه را در بر گرفته اند - خارج می شوند.گلهایش در انتهای ساقۀ هوائی قرار می گیرند که آرایش یک سنبله ای دارند این گلها دور از هم قرار گرفته اند. به نظر می آید که در اصل این گیاه از هندوستان و جزایر جاوه و سوماترا باشد ولی امروزه در اکثر کشورهائی که شرایط آب و هوائی مناسب جهت کشت این محصول داشته باشند به منظور استخراج قند کاشته می شود. مهمترین کشورهای کشت نیشکر عبارتند از کوبا، هاوایی، جاوه و هندوستان. ارتفاع ساقۀ هوائی نیشکر بین 3 تا 6 متر است و قطر آن بین 3 تا 5 سانتیمتر. فاصله گره های ساقه معمولاً بین 5 تا 20 سانتیمتر است و فاصله بین گره های فوقانی بیشتر است. طول برگهایش گاهی تا 2 متر می رسد. تکثیر این گیاه در زراعت غالباً به واسطۀ قلمه است و درصورتی که رقم جدیدی از نیشکر را بخواهند، به کشت بذر آن می پردازند. قصب. قصب السکر. (فرهنگ فارسی معین). نی قند. قصب العسل. قصب هندی. (یادداشت مؤلف) : از وی (بلخ) ترنج و نارنج و نیشکر و نیلوفر خیزد. (حدود العالم). از کرمان زیره و خرما ونیل و نیشکر و پانید خیزد. (حدود العالم). از شهرک میله به طبرستان نیشکر بسیار خیزد. (حدود العالم). گهی پر گل گونه گون دامنش ز نیشکّر انبوه پیرامنش. اسدی. ما به بلخ بودیم به چند دفعت مجمزان رسیدند... و ترنج و انار و نیشکر نیکو آوردند. (تاریخ بیهقی ص 251). مادرش نیش و نیشکر دادش زآن گهی زهر و گه شکر باشد. مسعودسعد. از نیشکر است این قلم شعرنویسم کز سیر وی این شعر به خروار شکر ماند. سوزنی. جای نزهت نیست گیتی را که اندر باغ او نیشکر چون برگ سنبل زهر دارد در میان. خاقانی. جان در تب است از آن شکرستان لعل خویش از بهر تب بریدن جان نیشکر فرست. خاقانی. تبهاست مرا در دل نیشکرت اندر لب آری ببرد تبها گر نی شکرم بخشی. خاقانی. گل ز کجی خار در آغوش یافت نیشکر از راستی آن نوش یافت. نظامی. خیریش نه زرد بلکه زر بود نی بود ولیک نیشکر بود. نظامی. میوۀ دل نیشکر خدشان گلبن جان نارون قدشان. نظامی (مخزن الاسرار ص 64). نیشکر با همه شیرینی اگر لب بگشائی پیش لفظ شکرینت سر انگشت بخاید. سعدی. این نبات از کدام شهر آرند تو قلم نیستی که نیشکری. سعدی. نی نیزه در حلقۀ کارزار بقیمت تر از نیشکر صدهزار. سعدی. نیشکری باش ز پرّی خموش چند زنی چون نی خالی خروش. امیرخسرو. چون باز زنی ز نیشکر بند خس در دهن آید اول از قند. امیرخسرو. شعر من شعر است شعر دیگران هم شعر لیک ذوق نیشکّر کجا یابد مذاق از بوریا. سلمان (از آنندراج). گیاه تلخ دهد چون تو نیشکر کاری در آن زمین که شود خاک این دل غمناک. ملاقاسم (از آنندراج). - نیشکربالا، نیشکرقد: صبحدم آئینه دار طوطی آشفته است محفل افروز که شد آن نیشکربالا چو شمع. تنها (از آنندراج). - نی شکر خد، خط سبز. (برهان قاطع) .نخستین پدیداری ریش. نیشکر خط. (ناظم الاطباء). - نی شکر خط، خط سبز. نی شکر خد. (از برهان) (آنندراج). - نیشکرقد، معشوقی که قد وی مانند نیشکر است و موزون بود. (ناظم الاطباء) : هما آن نیشکرقد بر سر انصاف خواهد شد دلش با بی دلان خویش آخر صاف خواهد شد. تأثیر (از آنندراج). - نیشکرقلم، که قلمی شیرین کار دارد: من که نقاش نیشکرقلمم رطب افشان نخل این حرمم. نظامی
قصب السکر. (تحفۀ حکیم مؤمن). قسمی از نی که از عصیر آن شکر می سازند. (ناظم الاطباء). گیاهی است از تیره گندمیان که ساقۀهوائیش برخلاف گندمیان دیگر توپر است و نسج سلولی داخل ساقه محتوی مقدار زیادی شیرۀ قندی قابل استخراج می باشد. ساقۀ اصلی گیاه نیشکر در حقیقت ساقۀ زیرزمینی است که در زیر خاک می خزد و با ریشه اشتباه می شود. از این ساقۀ خزندۀ زیرزمینی در نقاط مختلف ساقۀهوائی خارج می شود. ریشه های افشان نیز در زیر خاک به وجود می آید. ساقۀ هوائی این گیاه به فواصل مختلف دارای گره هائی است که از محل این گره ها بر روی دو ردیف برگهای دندانه دار و روبانی شکل و متقابل و طویل - که مانند غلافی ساقه را در بر گرفته اند - خارج می شوند.گلهایش در انتهای ساقۀ هوائی قرار می گیرند که آرایش یک سنبله ای دارند این گلها دور از هم قرار گرفته اند. به نظر می آید که در اصل این گیاه از هندوستان و جزایر جاوه و سوماترا باشد ولی امروزه در اکثر کشورهائی که شرایط آب و هوائی مناسب جهت کشت این محصول داشته باشند به منظور استخراج قند کاشته می شود. مهمترین کشورهای کشت نیشکر عبارتند از کوبا، هاوایی، جاوه و هندوستان. ارتفاع ساقۀ هوائی نیشکر بین 3 تا 6 متر است و قطر آن بین 3 تا 5 سانتیمتر. فاصله گره های ساقه معمولاً بین 5 تا 20 سانتیمتر است و فاصله بین گره های فوقانی بیشتر است. طول برگهایش گاهی تا 2 متر می رسد. تکثیر این گیاه در زراعت غالباً به واسطۀ قلمه است و درصورتی که رقم جدیدی از نیشکر را بخواهند، به کشت بذر آن می پردازند. قصب. قصب السکر. (فرهنگ فارسی معین). نی قند. قصب العسل. قصب هندی. (یادداشت مؤلف) : از وی (بلخ) ترنج و نارنج و نیشکر و نیلوفر خیزد. (حدود العالم). از کرمان زیره و خرما ونیل و نیشکر و پانید خیزد. (حدود العالم). از شهرک میله به طبرستان نیشکر بسیار خیزد. (حدود العالم). گهی پر گل گونه گون دامنش ز نیشکّر انبوه پیرامنش. اسدی. ما به بلخ بودیم به چند دفعت مجمزان رسیدند... و ترنج و انار و نیشکر نیکو آوردند. (تاریخ بیهقی ص 251). مادرش نیش و نیشکر دادش زآن گهی زهر و گه شکر باشد. مسعودسعد. از نیشکر است این قلم شعرنویسم کز سیر وی این شعر به خروار شکر ماند. سوزنی. جای نزهت نیست گیتی را که اندر باغ او نیشکر چون برگ سنبل زهر دارد در میان. خاقانی. جان در تب است از آن شکرستان لعل خویش از بهر تب بریدن جان نیشکر فرست. خاقانی. تبهاست مرا در دل نیشکرت اندر لب آری ببرد تبها گر نی شکرم بخشی. خاقانی. گل ز کجی خار در آغوش یافت نیشکر از راستی آن نوش یافت. نظامی. خیریش نه زرد بلکه زر بود نی بود ولیک نیشکر بود. نظامی. میوۀ دل نیشکر خدشان گلبن جان نارون قدشان. نظامی (مخزن الاسرار ص 64). نیشکر با همه شیرینی اگر لب بگشائی پیش لفظ شکرینت سر انگشت بخاید. سعدی. این نبات از کدام شهر آرند تو قلم نیستی که نیشکری. سعدی. نی نیزه در حلقۀ کارزار بقیمت تر از نیشکر صدهزار. سعدی. نیشکری باش ز پُرّی خموش چند زنی چون نی خالی خروش. امیرخسرو. چون باز زنی ز نیشکر بند خس در دهن آید اول از قند. امیرخسرو. شعر من شعر است شعر دیگران هم شعر لیک ذوق نیشکّر کجا یابد مذاق از بوریا. سلمان (از آنندراج). گیاه تلخ دهد چون تو نیشکر کاری در آن زمین که شود خاک این دل غمناک. ملاقاسم (از آنندراج). - نیشکربالا، نیشکرقد: صبحدم آئینه دار طوطی آشفته است محفل افروز که شد آن نیشکربالا چو شمع. تنها (از آنندراج). - نی شکرِ خد، خط سبز. (برهان قاطع) .نخستین پدیداری ریش. نیشکر خط. (ناظم الاطباء). - نی شکرِ خط، خط سبز. نی شکر خد. (از برهان) (آنندراج). - نیشکرقد، معشوقی که قد وی مانند نیشکر است و موزون بود. (ناظم الاطباء) : هما آن نیشکرقد بر سر انصاف خواهد شد دلش با بی دلان خویش آخر صاف خواهد شد. تأثیر (از آنندراج). - نیشکرقلم، که قلمی شیرین کار دارد: من که نقاش نیشکرقلمم رطب افشان نخل این حرمم. نظامی
گیاهی است از تیره گندمیان که ساقه هواییش بر خلاف گندمیان دیگر تو پر است و نسج سلولی داخل ساقه محتوی مقدار زیادی شیره قندی قابل استخراج میباشد ساقه اصلی گیاه نیشکر در حقیقت ساقه زیر زمینی است که در زیر خاک میخزد و با ریشه اشتباه میشود. از این ساقه خزنده زیر زمینی در نقاط مختلف ساقه هوایی خارج میشود. ریشه های افشان نیز در زیر خاک بوجود میاید. ساقه هوایی این گیاه بفواصل مختلف دارای گره هایی است که از محل این گره های بر روی دو ردیف برگهای دندانه دار و روبانی شکل و متقابل و طویل که مانند غلافی ساقه را در بر گرفته اند خارج میشوند. گلهایش در انتهای ساقه هوایی قرار میگیرند که آرایش یک سینله یی دارند. این گلها دور از هم قرار گرفته اند. بنظر می آید که اصل این گیاه از هندوستان و جزایر جاوه و سوماترا باشد ولی امروزه در اکثر کشورهایی که شرایط آب و هوایی مناسب داشته باشند بمنظور استخراج قند آنرا میکارند. مهمترین کشورهای کشت نیشکر عبارتند از: کوبا هاوایی جاوه و هندوستان. ارتفاع ساقه هوایی نیشکر بین 3 تا 6 متر است و قطر آن بین 3 تا 5 سانتی متر میباشد. فاصله گره های ساقه معمولا بین 5 تا 20 سانتی متر میباشد (فاصله بین گره های فوقانی بیشتر است)، طول برگهایش گاهی تا 2 متر هم میرسد. تکثیر این گیاه در زراعت غالبا بواسطه قلمه است و در صورتیکه رقم جدیدی از نیشکر را بخواهند بکشت بذر آن میپردازند نیشکر: قصب السکر: قصب. یا نیشکر خط. خط سبز
گیاهی است از تیره گندمیان که ساقه هواییش بر خلاف گندمیان دیگر تو پر است و نسج سلولی داخل ساقه محتوی مقدار زیادی شیره قندی قابل استخراج میباشد ساقه اصلی گیاه نیشکر در حقیقت ساقه زیر زمینی است که در زیر خاک میخزد و با ریشه اشتباه میشود. از این ساقه خزنده زیر زمینی در نقاط مختلف ساقه هوایی خارج میشود. ریشه های افشان نیز در زیر خاک بوجود میاید. ساقه هوایی این گیاه بفواصل مختلف دارای گره هایی است که از محل این گره های بر روی دو ردیف برگهای دندانه دار و روبانی شکل و متقابل و طویل که مانند غلافی ساقه را در بر گرفته اند خارج میشوند. گلهایش در انتهای ساقه هوایی قرار میگیرند که آرایش یک سینله یی دارند. این گلها دور از هم قرار گرفته اند. بنظر می آید که اصل این گیاه از هندوستان و جزایر جاوه و سوماترا باشد ولی امروزه در اکثر کشورهایی که شرایط آب و هوایی مناسب داشته باشند بمنظور استخراج قند آنرا میکارند. مهمترین کشورهای کشت نیشکر عبارتند از: کوبا هاوایی جاوه و هندوستان. ارتفاع ساقه هوایی نیشکر بین 3 تا 6 متر است و قطر آن بین 3 تا 5 سانتی متر میباشد. فاصله گره های ساقه معمولا بین 5 تا 20 سانتی متر میباشد (فاصله بین گره های فوقانی بیشتر است)، طول برگهایش گاهی تا 2 متر هم میرسد. تکثیر این گیاه در زراعت غالبا بواسطه قلمه است و در صورتیکه رقم جدیدی از نیشکر را بخواهند بکشت بذر آن میپردازند نیشکر: قصب السکر: قصب. یا نیشکر خط. خط سبز
کاری که نصف آن را انجام داده باشند، مزدور کارگر: (خوش بود جان و جان من خوشتر خاصه چون هست نیم کار است) (کمال اسماعیل. دیوان. چا. هند. 189)، زارعی که بموجب عقد مزارعه نیمی از شاگرد محصول زمین دیم را میگیرد، شاگرد، هر چیز ناتمام
کاری که نصف آن را انجام داده باشند، مزدور کارگر: (خوش بود جان و جان من خوشتر خاصه چون هست نیم کار است) (کمال اسماعیل. دیوان. چا. هند. 189)، زارعی که بموجب عقد مزارعه نیمی از شاگرد محصول زمین دیم را میگیرد، شاگرد، هر چیز ناتمام
حربه آهنین و فولادین که دارای سینه ای بلند و منحنی و دمه ای برنده است، روشنایی صبح (آفتاب) (قیاس کنید با تیغ) یا شمشیر گوشتی. (گوشتین) زبان. یا شمشیر حواله (فرق) کسی کردن، شمیر بر (سر) او زدن، درختچه ای است از تیره شمشیریان جزو رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ که در جنگلهای شمال ایران فراوانست شیمشیر تقیه الراهب شجره الفهم، هل
حربه آهنین و فولادین که دارای سینه ای بلند و منحنی و دمه ای برنده است، روشنایی صبح (آفتاب) (قیاس کنید با تیغ) یا شمشیر گوشتی. (گوشتین) زبان. یا شمشیر حواله (فرق) کسی کردن، شمیر بر (سر) او زدن، درختچه ای است از تیره شمشیریان جزو رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ که در جنگلهای شمال ایران فراوانست شیمشیر تقیه الراهب شجره الفهم، هل
1ـ اگر خواب ببینید نیشکر در حال رشد کردن است، نشانه آن است که در کسب ثروت پیشرفت شایانیخواهید داشت. ، 2ـ دیدن نیشکر بریده در خواب، نشانه شکست کامل در تمام شئونات زندگیاست.
1ـ اگر خواب ببینید نیشکر در حال رشد کردن است، نشانه آن است که در کسب ثروت پیشرفت شایانیخواهید داشت. ، 2ـ دیدن نیشکر بریده در خواب، نشانه شکست کامل در تمام شئونات زندگیاست.