جدول جو
جدول جو

معنی نیری - جستجوی لغت در جدول جو

نیری(نَیْ یِ)
میرزا طاهر بن قدیم خان شیرازی. از شاعران قرن سیزدهم است. مدتی در هندوستان مداح حکمران دکن بود و در همان دیار به سال 1256 ه. ق. درگذشت. او راست:
چه جرم است آنکه دربند است و کس نادیده عصیانش
همی دست سرافرازان درآویزد به دامانش
به تن بر از عصب پوشیده دارد ضخم خفتانی
بدان چستی که پنداری ز تن بررسته خفتانش.
رجوع به مجمعالفصحا ج 2 ص 506 و فرهنگ سخنوران شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوری
تصویر نوری
(دخترانه)
روشنایی، نور (عربی) + ی (فارسی) منسوب به نور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیری
تصویر بیری
(دخترانه)
زنی که شیر می دوشد (نگارش کردی: بری)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خیری
تصویر خیری
طاق، ایوان، بالاخانه که جلو آن باز باشد و در پیش آن ستون هایی برای نگاهداشتن سقف آن بر پا کرده باشند، رواق، صفّه، ستاوند، ستافند، ستاویز، ستاوین
شب بو، گیاهی زینتی باساقۀ بلند و گل هایی به رنگ های مختلف، شب انبوی، خیرو، هیری، زراوشان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نخری
تصویر نخری
نخستین فرزند، فرزند ارشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نخیری
تصویر نخیری
نخری، نخستین فرزند، فرزند ارشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نظری
تصویر نظری
مقابل عملی، ویژگی علمی که متمرکز بر جنبه های غیرعملی است، دارای جنبۀ غیرعملی، ذهنی، دورۀ آموزش متوسطه، شامل کلاس های اول تا سوم دبیرستان
فرهنگ فارسی عمید
نخستین فرزند: ازان دوپسرهرکه نخری بدی دوبهره زمیراث اوبستدی... (یوسف وزلیخای منسوب بفردوسی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوری
تصویر نوری
شیدی یک کولی یک دوره گرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نصیری
تصویر نصیری
منسوب به نصیر، نوعی خربزه در اصفهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفری
تصویر نفری
در تازی نیامده تنی سرشمار منسوب به نفر بطوری فردی: (نفری حساب میکنند. { نفرین
فرهنگ لغت هوشیار
نظری در فارسی نگرشی، اندیشیدنی، بر آوردی منسوب به نظر: آنچه با نظر و حدس انجام شود حدسا: (نظری تخمین زد)، آنچه که فهمیدنش محتاج به نظر و فکر باشد مقابل بدیهی: چشم حاضر سخنی کرده نظر بازمرا که بدیهی است بر دقت طبعش نظری. (محسن تاثیر. فرنظا) تصدیق نظری. تصدیقی که از راه تامل و فکر بدست آید. یا تصور نظری. تصوری که از راه تامل و فکر بدست آید، علمی مقابل عملی. یا عمل نظری فلسفله نظری حکمت نظری. آن قسمت از علم و فلسفه که ارتباط به عمل ندارد مقابل علم یا فلسفه عملی. فلسفه نظری شامل سه قسمت است: ریاضی طبیعی الهی، آنچه مربوط به نظریه باشد تئوریک مقابل عملی (پراتیک)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نثری
تصویر نثری
نثری در فارسی دیپک دیپانه اسروادی ناسرودی منسوب به نثرمنثور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نخری
تصویر نخری
فرزند اول
فرهنگ لغت هوشیار
در تازی نیامده پتیست، در راه خدا، رایگان مفت آنچه که بعنوان نذردرراه خدادهند: میرزای مخدوم تصدیق اذعان ایشان کرده وجوه نذری راکه قریب بدویست تومان بوده بان جماعت دادند، مجانی مفت مفت مسلم: یک اتومبیل رسیدومارانذری سوار کردوبه شمیران رساند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناری
تصویر ناری
آتشی آتشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قیری
تصویر قیری
در تازی نیامده گژفی زفتی گژفیک منسوب به قیر مربوط به قیر، سیاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیری
تصویر غیری
اجنبی و بیگانه، شخص دیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیری
تصویر سیری
عدم رغبت به طعام، پری و سرشاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیری
تصویر خیری
گل همیشه بهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیری
تصویر بیری
فرش گستردنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نخری
تصویر نخری
((نُ یا نَ))
نخستین فرزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نذری
تصویر نذری
((نَ))
آن چه که رایگان به عنوان نذر در راه خدا دهند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناری
تصویر ناری
جامه پوشیدنی، لباس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غیری
تصویر غیری
((غِ))
شخص دیگر، بیگانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیری
تصویر خیری
((خِ))
گل شب بو، گل همیشه بهار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خیری
تصویر خیری
صفه، ایوان، رواق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نظری
تصویر نظری
نگری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نگری
تصویر نگری
نظری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شیری
تصویر شیری
Milky
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شیری
تصویر شیری
молочный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شیری
تصویر شیری
milchig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شیری
تصویر شیری
молочний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شیری
تصویر شیری
mleczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شیری
تصویر شیری
奶白色的
دیکشنری فارسی به چینی