- نیاح
- گریه و زاری
معنی نیاح - جستجوی لغت در جدول جو
- نیاح
- گریه و زاری کردن، شیون کردن بر مرگ کسی، گریه و زاری، شیون
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گریه و زاری و شیون کردن بر مرگ کسی
از ریشه پارسی نیوه گری انوییدن موییدن
احتیاج
طبیعت
گردشگر
می، شبانگاه، جمع ریح، بادها جمع ریح بادها. یا ریاح احشا روماتیسم احشائی. یا ریاح طیاری روماتیسم
هم آوای سیاح: توسن اسپ سرخوش اسپ سرکش
بسیار سیر کننده، سیاحت کننده و جهانگرد
پرهیز کردن، کوشیدن، تنگی کمیابی
بانگ کردن سگ، بانگ سگ
عقد زناشویی بستن، عقد ازدواج، زناشویی
ریح ها، بادها، هواهای متحرک، جمع واژۀ ریح
گاوچران، از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی شامل ۲۲ ستاره به صورت مردی ایستاده که عصایی در دست دارد، گاوران، عوّاء، عوا، بقّار، حارس الشّمال، حارس السّماء، طارد الدبّ
نیت ها، قصدها، عزم ها، آهنگ ها، جمع واژۀ نیت
حاجت، میل و خواهش، عشق و آرزو، تحفه و هدیۀ درویشان، نذری که برای گرفتن مراد و حاجت به کسی یا جایی بدهند
غلاف شمشیر و خنجر، در علم زیست شناسی غلاف برگ یا گل
کسی که بسیار سیاحت و جهانگردی کند، بسیار سیاحت کننده
گردشگر، کسی که به منظور سیاحت و شناخت مکانی به آنجا سفر می کند، گیتی خرام، رهگیر، توریست، گیتی نورد، جهانگرد، سائح، جهان نورد
گردشگر، کسی که به منظور سیاحت و شناخت مکانی به آنجا سفر می کند، گیتی خرام، رهگیر، توریست، گیتی نورد، جهانگرد، سائح، جهان نورد
فریاد کردن آنکه بانگ کند و صیحه بزند
شیر تنک شیر آبکی
(مبنی بر کسر است) تاراج
سپیده دم، سپید، گاو نر سپید
بانگ سگ
زن نوحه کننده وزاری کننده برشوی، جمع نوح
کامیاب و پیروز شدن
دوزنده رشته نخ
گوارا، ناب
نیوه گری مویه گری از ریشه پارسی بنگرید به نوحه
زن کردن، تزویج، شوی کردن، ازدواج
غلاف شمشیر، کارد خنجر
نیا جد: (ایا شاهی که ملک تو قدیم است (قدیمی) از ادهاکا. نیاکت بوده پاک (در اصل: بردباک) از اژدهاکا) (دقیقی. لفا اق. 253 با تصحیح دهخدا)
جمع ناقه، ماده شتران
زن بلند و بالا، شتر بلند بالا